سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هر شب سقط یک آرزو در دل ......
آرزویم دیدن یک آرزوست.حجت اله حبیبی...
ارزوها را برفراز آسمان رها کردیم...
محکومیم به امید، مجبوریم به آرزو....
من آرزومه یکباردست توروبگیرم حسرته تودلم تالحظه ای که بمیرم...
دارایی من واین قلب عاشق عشقته آرزوی قلب من رسیدن به چشمته...
انقد به آرزوهات پیله کن تا پروانه شی...
آنور ِ پیراهنت! باغ بهشت آرزوست...
آرزوهایم راآب بردقبل از؛لمس شدن......
راهی به خلوت دل جانانم آرزوست...
گفت آرزوهاتو بغل کن!بغلتو آرزو کردم......
آرزو کردم تو را امشب برای هر شبم...
آرزوهاتو بزرگ و نگرانی هاتو کوچک نگهدار...
آرزویم را بستم به ضریحِ موهایت...معجزه شد...
آرزو یعنیتوتورراازصورتم کنار بزنی...
جا ماندهرد نگاهمبر ماه ِ برکه ی آرزوها...
ذهن های بزرگ هدف دارنذهن های کوچیک آرزو دارن...
تنها آرزوی منی!وقتش رسیده، برآورده شو ......
زیادت راکه دزدیدند؛کمت را آرزو کردم...!...
آرزو به دلم ماند!یک روز با تو زندگی کنم......
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را......
از شکست آرزو هر لحظه دل را ماتمی است.....
شبستان معاصی صبح رحمت آرزو دارد......
آرزو در دل شکستم ، خوابِ راحت موج زد......
خوابم زِ یاد رفته و تعبیرم آرزوست! ...
با تو برآمیختنم آرزوست ......
تو که باشی مگر آرزوی دیگری می ماند......
و برای خودم تو را آرزو می کنم .....
خیال خنده های توشد آرزوی هرشبم......
و برای خودمتو راآرزو می کنم......
یه تریلی آرزو موند رو دلمون آقای قاضی...
شب آرزوهاستآرزو کردم تو را امشب برای هرشبم...
شب آرزوهاستاز خدا میخوام امشب آرزوی کسی باشیدکه آرزویش را دارید......
شب ارزوهاست وارزوی من تویی ڪ توهمه ی ارزوی منے دورت بگردم...
داشتنت تمام آرزویی است که دارم ...️️️...
از هیچ کار کودکی ام پشیمان نیستمجز اینکه ارزو داشتم بزرگ شوم…...
به پاس مهربانیت هر بار که از ذهنم میگذریلبخند خدا را برایت ارزو میکنم…...
به غیر با تو بودن ، دلم آرزو ندارد...
چه آرزوهایی که با رفتنت برایم حسرت شدحسرت........
دخترکمبرایت پرآرامش ترین لحظه ها را آرزو می کنم…...
از وقتی تو برآورده نشدی دیگه آرزو نکردم....
بزرگ ترین آرزوی منیاگر برآورده شویباز هم تو را آرزو می کنم......
آرزویم چیست؟ دانی اینکه برگیرم شبیبوسه از لب های گرم آرزو انگیز او...
من یک جنگ را به اندازۀ کافی دیدهام که آرزو کنم هرگز جنگ دیگری را نبینم....
لبخندهای زیبایتآرزوهای منند بخند تا یکی یکی برآورده شوند...
آرِزو کُنَمِت، بَراوَردِه شُدَن بَلَدی...؟...
اَگِه خواب نبود خِیلیا بِ آرِزوهاشُون نمی رِسیدَن...
بیرون زِ تو نیست آنچه میخواستهامفهرستِ کتابِ آرزوهای منی ......
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …...
هنوز دیر نیست؛هنوز صبرِ من به قامتِ بلندِ آرزوست ......