شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
پاییز را دیدی؟آنان که رنگ عوض کردند / افتادند......
دلم را پهن کرده امتا پاییز را برایتریز ریز کنم...
پاییز/چهار گوشه ی فصل ها/جنگ/سنجاقک ها/سینه خیز...
غروب چکیدهبر تن پاییزدور از......
پاییز و لکنت همیشگیتو بخواهی چیزی بگوییحرفی بزنیبالا نیاید...
پائیز که می آمدرنگها زرد می شدو زیر پایشاستخوانها می شکست!.....
پاییزنامِ فصلیکه تو را بر زمین نهادند...
تو این وضع داغونو هوای غمگین پاییزتنها راه نجات بغله!...
تو از فصل پاییززیباتری...من از فصل پاییز تنها ترم...
پاییز / بارانو پنجره ای رو به رفتنتدیوانه اماگر عاقل بمانم...
تنهایی/ نام دیگر پاییز است/هرچه عمیق تر/ برگریزان خاطره هایت بیشتر...
پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز!/ یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!!!...
آرام شده ام/ مثل درختی در پاییز/ وقتی تمام برگ هایش را/ باد برده باشد...
تقویم را معطل پاییز کرده است/ در من مرورِ باغِ همیشه بهارِ تو...
پاییز شد که خاطرهها دورهام کنند/ فصل خزان، محاکمه ی دوره گردهاست...
به من گفت: عاشق پاییزمو از آن روز من شروع به فرو ریختن کردم...
تو که پاییز می شویمن زیر پای تمام عابرانخرد می شوم!...
بوی مهر می آیدهم تو آمده ای هم پاییز...
تنهایی ام تکثیر می شودبی توچون بوی خزاندر ذهن پاییز...
مهر دیگر آمد و پاییزیک سال بزرگتر شد!...
مرهم زخمهای پاییزملبریزاز سکوت برگها...
خاطراتت راآخر پاییزمرور میکنمشبی بلند میخواھد...
ای اتفاق کوچک سادهپاییز دارد دارد تمام می شودنمی افتی!...
خندهزیباترین هدیه ی پاییزبر لب غمگین انار...
جمعه و دلتنگی و پاییز و چشمی خیس اشککو طبیب حاذقی تا درد ما درمان کند؟؟؟...
خوب یادم هستپاییز بود و منکنار زخمهای چرکی انارعاشق شدم...!...
بی پاییز هم به پای تو می ریزم...
باشبی تو پاییزبی تو بارانمرا خواهد کشت...
به پاییز بگید حاجی دیر اومدی ایرانما خیلی وقته برگامون ریخته...
قاب این پاییزسهم من از نبودنش...
در دلماندوه هزار جنگل بی برگ پاییزیست...
تو از فصل پاییز زیبا تریمن از فصل پاییز تنهاترم...
برانکاردآرام آراممیرفتخش خشِ برگها...
زرد،سُرخ،ارغوانیبرگ های مهرآویزان در بازیباد...
ابری نشو / پاییزکمدل خوش به لبخند توام......
باش!بی تو پاییزبی تو باران مرا خواهد کشت....
پاییز میرسد که مرا مبتلا کندبا رنگ های تازه مرا آشنا کند...
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شدکاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد...
پاییز را در کنار تو دوست دارم...
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرداو سبز بود و گرم...
با رفتنت زود تر از هر کس به پاییز رسیدم...
پاییزدلتنگ ترین دختر سال است که بغضش زیر پای آدمهای تنها می شکند......
من پاییز را خوب میشناسمتنها که باشی باختی......
کمی از پاییز یاد بگیر! دارد می آید... *تو * قصدش را هم نداری...!...
چه حکایت عجیبی است هوای پاییز!تنها را تنهاتر می کند و عاشق را عاشق تر...
بی پاییز هم به پای تو می ریزم!...
بگذر تابستان / بگذر... حال من با تو خوب نمی شسود / پاییز حال مرا خوب می شناسد...
ای باران / تابستان هنوز در حسرتت می سوزد اما تو در آغوش پاییز می باری...
برای من که برگی نمانده تا به باد دهم پاییز فقط شرمندگی ست...
دارد پاییز می رسد / انار نیستم که برسم به دستهای تو...برگم پر از اضطراب افتادن...