پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در خواب می بینم که صبحی فرا می رسد، عصری زیبا و پر از نور آغاز می شود،آسمان آبی می شود و عطر گل رز می آید،از گوشه های شهر نغمه ها شنیده می شوند. زندگی می خواهد رنگی زیبا داشته باشد،با خنده ها و آرامشی صاف و صلح آمیز. غزل قدیمی...
در خلوت دره ای سرسبز ایستادم،به شکوهمندی کوه های بلند و دریاهای پرخروشمطبیعت مرا در آغوش گرفتهو تابستان برایم رویاپردازی کرده است.در این دره، دختری رویاپرداز در تنهایی خود می خندد،و من شادم ،همانند خنده ی آن دختر در خانه ی خود درون درهغزل قدیمی...
در دره سرسبز آوای نی زاردختری نشسته در آغوش طبیعتبا چشمانی چون دریای خمیدهو لبانی چون گلهای افشانوقدی چون سروهای آسمانیو دلی خونین از حب خالصدختری که روحش بر قالیچه باد نشستهدر دره سرسبز آوای نی زارغزل قدیمی...
آرام بگیر جانان من....روز های خوب هم میرسد.تا آن وقت فقط چشم هایت را ببند و در رویای بیداری سر کن.. آنی ...
آرام شده اممثل درختی در پاییزوقتی تمام برگ هایش راباد برده باشد !تلخ و آرام شده ام.....
نیمه شب است...آرام آرام در خیالم بیانباید کسی بداند...!نباید کسی بفهمد!تنها بیا...مبادا کسی حسادت کند...مبادا کسی حسادت بکند که تو به خیال من می آیی!چشم بد دوربه خیالم که می آیی...یک پری رقصان و دلربای سبو در دست غزل خوان میشوم با صد ناز و ادا...و تو یک عاشق بی مثال...!یادت باشدآرام و بی صدا بیامبادا چشم بد تورا از خیالم بگیرد!مبادا......بهزاد غدیری شاعر کاشانی...
سخن را تمام کن... همیشه آرام بودن و خونسردی ب معنی برنده بودن نیست... گاهی آرامی... چون دیگر راهی نمیبینی... تمام شده میدانی... اما... شاید هنوز راهی باشد.. همیشه.. راهی.. میماند.. نویسنده: vafa \وفا\...
دنبال کسی نگردکه دارد غرق می شودمراکه اینقدر آرامنشسته ام و دارمچای می نوشمنجات بده...
با سحر دو چشمان تو آرام شدمبی آب و بدون دانه در دام شدمای عشق!شبیه مرد چوپانی کهدر دست تو مثل بره ای رام شدم...
احساس می کنم شیشه امبدجور صدایِ شکستن می دهممردم آزارِ بی انصاف! آرام تر!!در پسِ این شیشهقلبی نهفته استشیوا احمدی الف...
ڪاش فرداخبرم را برسانند به توهم تو آرام شویهم دل سرگشتہ ی من...
به قدر کافی، زن نبودمتا دامن چین دار و کفش های پاشنه بلند بپوشم و تق تق با سر و صدا وارد زندگی ات شوم!کفش های کتانی ام را پوشیدم کوله پشتی ام را که از بغض هایم پر شده بود برداشتمو آرام و بی صدا از زندگی ات بیرون رفتم . . ....
آرام شده اممثل درختی در پاییزوقتی تمام برگ هایش را باد برده باشد!...
در جهانی که پریشان شده گر آراممتار و پود ِ دلم از مهرِ تو پیوسته هنوز.....
دوستَت دارم گاهی تنها گفتنِ همین کلمه میتواندمَنِ آشوب را آرام کند...!نمیخواهیدلیلِ آرامشَم باشی ...؟...
همه می گویند:اگر کسی را دیدی؛و قلبت به تپش افتاد؛ یعنی عشق!!ولی من تو را که میدیدم،قلبم آرام میشد......
زیباترین حس دنیاست،آن زمانی که لابلای آغوشت آرام میگیرم،انگشتانت در پیچ و خمِ موهایم گم میشود،وَ توآرام زیر گوشمترانه ی عشق را زمزمه میکنی وخیره به چشمم می گوییدوستت دارممن همنگاهم را قفل نگاهت میکنمو می گویم:من بیشتر... ....
آرامِ مَنی،بی تو دِل آرام نَگیرَد♥️🌿...
تو باد بودی ،من موج ...و من مدتهاستکه آرامم !...
آرام؟آرام چرا باید گرفت؟وقتی بمیریم،خود به خود آرامیم!پیش از آنکه بمیریم که نباید بمیریم!...
آغوش تو...آرام کند موج دلم رادریای درونم طلبشلمس تن توست!️...
از تلاش براى آرام کردن طوفان دست بردارخودت را آرام کن، طوفان خواهد گذشت...
با دلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را ... ️️️...
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشتآنجه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود...
حضورت در قلبممثل نفس کشیدن استآرام و بی صدا اما همیشگی......
یک شب برسدپیش تو آرام بگیرم ......
آرام منی بی تو دل آرام نگیرد️️️...
بیقرار تر از من...به جهان هیچ کسى نیست...ولیکن در گوشه ى آغوشِ تو...آرام ترینم...️️️...
آغوش تو آرام کند موج دلم را...
نگو شب بخیرفقط نگاهم کنکنارِ تو تمام شبها آرام است...️️️...
دلتنگی مرض عجیبیست!آدم راآرام آرام،ناآرام میکند......
آرامدوستت خواهم داشتطوری که حتی خودت هماز این عشق بویی نبری...
عاقبت همهی ما زیرِ این خاک آرام خواهیم گرفت ؛ ما که روی آن دمی به همدیگر مجالِ آرامش ندادیم...
باور کندلت که تنگ باشدهیچ چیز آرامش نمی کندفقط یک تو می خواهدکه نمیرد.....
Rest your mind Calm your heart Free your soul به ذهنت استراحت بده. قلبت رو آرام کن و روحت رو رها کن....
آرام ؟ آرام برای چه باید گرفت ؟!وقتی بمیریم خود به خود آرام میگیریم ؛پیش از آنکه بمیریم که نباید بمیریم !...
عاشقم بر نامِ جان آرامِ تو...️...
مردم شهر خفته اند، و رفته گری پیر زیر نور مهتاب آرام آرامفاصله ی طبقات را جارو می کند!...
خدایاتورواچهکسیدرآغوشمیگیردکهاینگونهآرامی......
تو نه دوری تا انتظارت کشمو نه نزدیکی تا دیدارت کنمنه از آن منی تا قلبم آرام گیردو نه من محروم از توام تا فراموشت کنم!تو در میانهی همه چیزی ......
مثل ساحل آرام باشتا دیگران مثل دریابی قرارت باشند....
بهترین شیوه زندگی آن نیست که نقشههایی بزرگ برای فردایت بکشی، آن است که وقتی آفتاب غروب میکند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی ......
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشتآنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود...
خدایا دلم به سان قبله نماست ؛ وقتی عقربه اش به سمت “تو” می ایستد ، آرام می شود …...
کاش فردا خبرم را برسانند به توهم تو آرام شویهم دل سرگشته ی من.....
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت وَرنه من ،داشتم آرام ، تا آرامِ جانی داشتم ......
آرام نمیخواهم،در جان تو آرامم......
تکمیلم کن با دستهایتتو که دست داشته باشیدر این زندگیهمه چیز آرام است.....
مرا آرام میداردهمین هستم بیادت ها ....
هر شبمرور میکنم تو رااشک می ریزم،صدایت میکنمتو_نمی_آییو دوباره در آلاچیق دنج تنهاییکز کرده و آرام می میرم!!!و باز دوباره فرداسراغت را می گیرم......