متن بی خبر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بی خبر
آن چنان تو بی خبر رفتی که من؛
از هر چه شب بیزارم
و هر ثانیه تَب دارم
و در حسرتِ دیدارِ تو؛ بیدارم
و چون ابرَکی آبستن از دریایِ بغض؛
می بارم و می بارم و می بارم و
آه از شب؛
آن شبِ تاریک و سرد و منجمد...
اشتباه مهلک من این بود که
با خیال راحت و خوشنودی به زندگی پرداخته بودم
و بی خبر خودم را
دلبسته به کسی کردم
که او به دیگری دل بسته بود.
شعر: حاجی جلال گلالی
برگردان اشعار: زانا کوردستانی
رودی
برنخاست از بستر
و دریا
تاابد بی خبر
از جمعه ها آدینه تر
چشم انتظارت در به در
من غرق در دنیای تو
تو از جهانم بی خبر
هادی نجاری