سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیستتو بمان ای آن که چون تو پاک نیست...
روزها خیلی زود میان و خیلی زودتر میرن ولی یه چیزایی هیچ وقت نه میٰادنه میره اینجاست که چون میگذرد غمی نیست چیزی جز یک حرف نیست!...
آن روزها چشم بر هم زدنی رفتندآن روزها ...که معما در دستهای ما متورم شده بودآن روزها که خنده ها را ...از میان ستاره های مرموز می چیدیمآن روزها که تمام شب را ...به رنگ سپید در آورده بودیماکنون شب ها ...به انتظار آغشته کردن ما منتظر اندقدر لحظه هایمان را بدانیمروزها رفتنی اندرعنا ابراهیمی فرد...
و گاه همه چیز دست ب دست هم میدهند.. تا بهترین روزهای زندگی ات...... مرگبار ترینشان باشند... دردناک ترینشان باشند... بهترین روزهای زندگی دیگران... همان اعصاب خوردکن ترین روزهای زندگی من است... نزدیک من نشو... دستگاه پاسخ گویی خراب است... نمیخواهم دلتان خدشه دار شود.. نویسنده: vafa \وفا\...
روزها، گران قیمت هستند. وقتی روزی که در اختیار داری را سپری می کنی، یک روز کمتر برای سپری کردن داری. پس سعی کن هر روز را عاقلانه سپری کنی....
من چشمهایم را بستم و تو قایم شدی ..من هنوز روزها را می شمارم!..و تو پیدا نمیشوی !..یا من بازی را بلد نیستم !یا تو جر زدی !...
و روزها کافی نیستندو شب ها کافی نیستندو زندگی مثل موش مزرعه ایاز دستانمان سر می خورد...
روز های سختم که تمام شدمیرم میزنم...رو شونه روزگارمیگمجنبه رو حال کردی!...
زمستان استو من شنیده ام روز ها کوتاه تر می شوند ولی... نمیدانم چرا دارند این روز ها هی بلند تر می شوند / بی تو!...
حتی در بدترین روزها امیدت را از دست نده همیشه قشنگ ترین باران از سیاه ترین ابر می بارد......