متن آسمان شب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آسمان شب
هرگاه به اسمان خیره می شوم
اسمان مرا به اغوش خویش فرا می خواند
روی پیراهن بلند سفید ابری اش دراز به دراز پهن می شوم اسوده غلطی میزنم دستانم را زیر دستانم می گذارم اسوده سوت می زنم
بلند بلند می خندم ..
و ارام ارام در رویای زیبایم...
چه بشود یا نشود،
من همهی غروبها را به آسمان میدهم،
چه منعی دارد
که باد مست و سرخوش باشد
پنجرهای برای من که پیدا میشود
اندکی مرا به وجد آورد و
با پرتویی نارنجی
راه و رسم خورشید بودن را برایم بجا بیاورد...
همهی باغچهها برای طوفان!
چرا که...
چقدر در دلت شبها آسمان پر از پرنده است
و تو با بالهای زخمی
هنوز هم میخواهی به آسمان پر بکشی
چند تا پرنده بغلت داری، هر یک از آنها را که پرواز نکردهاند
و نمیدانی کدام را آزاد کنی
کدام را در خود نگه داری
آنها که در دل...