نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است
بعضی وقتا، شریک تمام خاطراتت تو زندگی فقط یه شماره خاموشه...
برّه باشی گرگ روحت میشوند گرگ باشی حسّ تنهایی شکارت میکند.
مداد/تنهایی را کلاغ پر می برد/کلمه ها به خط
کنار قفسش... پرنده صدایش نزنید داغ دلش تازه میشود...
نیستی در کنار من اما،بوی آغوش می دهد عکست
از وسعت تنهایی ام آنقدر بگویم تنها کس من بودی و من هیچ کس تو
- تنها زندگی میکنی؟ + نه، یاد کسی با من است...
تنهائیت را بچسب، وابستگی فقط درد دارد... بیخیال آدمها... .
به علت تنهایی با هر کسی نپرید گرسنگی دلیل کافی برای خوردن هر آشغالی نیست
خدایا یکی پیدا شه منو دوست داشته باشه.
تنهاتر شوی، تازه خودت میشوی …
من همان مستِ خراب و تو همان زاهد شهر ما دوتا تا به ابد دشمن هم میمانیم
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد بگذاری برود! آه... به اصرار خودت
گاهی تنهایی زیباترین اتفاق دنیاست.
اگه میخوای قوی باشی، یاد بگیر از تنهایی لذت ببری.
تو مگر در به دری خانه نداری ای بغض همه شب/ سرزده مهمان گلویم هستی؟!
در غربت مرگ بیم تنهایی نیست یاران عزیز آنطرف بیشترند
شده آیا به کلنجار نشینی که چه شد من به این درد پر ابهام دچارم هر شب
ابر دود سیگار خداست و باران اشکاهایش! به تنهایی آدم بر زمین میبارد
تو از فصل پاییز زیباتری... من از فصل پاییز تنها ترم
تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی ...
تنهایی/ نام دیگر پاییز است/هرچه عمیق تر/ برگریزان خاطره هایت بیشتر
تنهایی ام تکثیر می شود بی تو چون بوی خزان در ذهن پاییز