متن انسان

کاش آن روز که دشمنی ساخته شد

باران می گرفت، دشمنی را می شُست

که بقایی از خشم باستان نشود

که امروز انسان ، با انسان دشمن نشود

آن ریشه خشم در وجود انسان

باید روبیده شود غرور انسان

غرور مثل کوه آتش فشان

زیبایی دارد همانند کل جهان

ولی...

انسان”، بزرگ نیست جزبه وسیله فکرش
“شریف” نیست جز به واسطه ی احساساتش
و”قابل احترام” نیست جز به سبب اعمال نیکش
تقدیم به انسانی شریف و قابل احترام . . .​

عیبی ندارد انسان هم بار بکشد ،
اما نباید شرافت و انسانیتش را زیر پا بگذارد.

رحمان شاهسواری کینگ

انسانی که ذات پاک سرشتی دارد ،
اگر بخواهد روزی کاراکتر آدم بدی را بازی کند ،از همه بیشتر خودش ناراحت و اذیت
می گردد.


رحمان شاهسواری کینگ

درخت زندگانی انسان اگر صد ساله هم باشد ،
می تواند با یک اشتباه احمقانه و نا عاقلانه خشک گردد.


رحمان شاهسواری کینگ

گر فقر باشد ،مشکلات زیادی همیشه همراه زندگی با انسان باشد.


رحمان شاهسواری کینگ

می توان از دریچه عقل و منطق ،
دنیایی زیبا و بزرگ برای خود و دیگر انسان های جهان ساخت.


رحمان شاهسواری کینگ

با آزار و اذیت و ناراحت کردن دیگر انسان ها ،
نمی توان در زندگانی احساس خوشبختی کرد.


رحمان شاهسواری کینگ

می توان انسان بزرگی بود،
اما نمی توان از قانون بالاتر و فراتر بود.



رحمان شاهسواری کینگ

لبخند انسان ها، زیبا ترین و کامل ترین تصویر جهان است.


رحمان شاهسواری کینگ

تغییرات و تصمیمات واهداف مهم در زندگانی ،
همان فرصت ها و شانس های بزرگ و مهمی برای همه انسان ها ست.


رحمان شاهسواری کینگ

درمان و مرهم دردها و زخم های عمیق زندگانی هر انسانی ، فقط خدای یکتاست.


رحمان شاهسواری کینگ

انسان در میانه همه چیز ایستاده است
انسان لولای در است
و اغلب نمی داند در را رو به تاریکی باز می کند یا رو به نور

رضوان نوابی

انسان به طور کلی یک اثر هنریست
به شرطی که انسانیت را قدر بداند و نگهش دارد.

Scent of a Woman

شاید انسان
ترجیح می دهد
درکش کنند

تا اینکه دوستش داشته باشند...

چنان که ابر
گره خورده با گریستنش
چنان که گل
همه عمرش مسخّرِ شادی است
چنان که هستیِ آتش
اسیر سوختن است

تمام پویه ی انسان
به سوی آزادی است

هرچیزی خریدنی است

چهره و ظاهری زیبا

موقعیت اجتماعی

و...

آنچه مرا تحت تاثیر قرارمی دهد

رفتارت با انسان هاست ...

اشک باران

زندگی هر انسانی به طریقی مشابه به پایان می رسد.
تنها جزئیات نحوه ی زندگی و مرگ اوست که
یک انسان را از دیگری متمایز میکند.

ویکتور هوگو:

از میان دو واژه انسان و انسانیت
اولی درمیان کوچه ها
و دومی در لابلای کتابها
سرگردان است!

خدا برای خلق انسان ،
دوتا چشم و یک قلب آفرید .
تا تو هزاران بار ببینی و نگاه کنی ،
اما یک بار عاشق بشی و عشق بورزی ،
نه برعکس !



ذاکری

در 1902به دنیا آمدم

دیگر به شهر زادگاهم بر نگشتم

اصولأ بازگشت را دوست ندارم

در سه ساله گی نوه پاشایی بودم در حلب

در نوزده ساله گی دانش جوی دانشگاه کمونیست مسکو

در چهل و نه ساله گی بار دیگر به دعوت کمیته مرکزی در مسکو

از چهارده ساله...

در تاریکی ، زندگی گم می شود
عشق گم می شود
ترس بیدار می شود
شادی ، زشت می شود
غم از کوچکی گم می شود
انتظار ، پوچ می شود
انسان نیست می شود
نور اگر بتابد زندگی می آید
زندگی اگر بیاید انسان می روید
زندگی درخت است...

در حیرتم از اینکه زندگی خودمان را فدای راحتی و آسایش دیگران می کنیم ، ولی همان آدم ها موقعی که از فرش به عرش میرسند و زندگیشان رنگ پیروزی به خود می گیرد ، می گویند مگر ما خواستیم که تو خوب باشی. من تنها لقبی که به اینها...

یک دقیقه ی تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
شب های روشن