متن برگردان: زانا کوردستانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگردان: زانا کوردستانی
چون وطنم را گم می کنم،
تو را می یابم!
بی تو،
به من چه،
که چه بر سر وطنم می آید!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
راه های دور و دراز را
کوتاه می کند.
به تو اندیشیدن...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
این همه تنهایی،
یا دیوانه ام می کند،
یا که شاعر!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
مشابه اند،
شراب و
رنگ چشم هایت.
هر دو مرا مست می کنند..
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
می دانم که دو جهان هست،
ولی آنچه که از بین نمی رود،
دنیای من و توست!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
شبیه نمک است!
که بریزی بر روی زخمت،
تنهایی...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
بزرگترین راه برای
از هم پاشیده شدن، روابط انسان ها،
پاره کردن پیوند آدمی با کتاب است.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
ما کُردها را در پست ترین جای جهان قرار داده اند!
اگر زمین مقعد داشت و
می خواست، رفع حاجت کند،
نخست ما کُردها را دفع می کرد!
ما کُردها نفرات اضافه ی بشریتیم...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
آدمی،
فقط در وقت عشق ورزیدن نمی تواند
نقش بازی کند!
فارغ از آن زمان
در تمام لحظات زندگی اش
هنرپیشه ای ماهر است
که هیچکس پی به نقشش نخواهد برد.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
عشق،
شمعی ست که
با آتش دروغ فروزان می شود و
وقتی نسیم حقیقت
بر آن می وزد،
خاموش می شود.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
اینجا، در دنیای من،
گرگ ها هم
دچار غم و غصه های بی پایان شده اند
دیگر گوسفندها را نمی درند
بلکه پای شمشال نوازی چوپان می نشینند و
های های گریه می کنند.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
عشق،
گر خار هم باشد،
آدمی دوست ندارد،
از قلبش بیرون بکشد...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
کُرد بودنم، دردی ست عمیق،
کُرد بودنم، دردی ست که از آن
زخم می چکد!
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
زندگی،
مملو از
مردن های ریز و درشت است!.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
تو مرواریدی که در اعماق آب های تاریک درونم گم شدی،
باید تمام این آب ها را قطره قطره بگردم،
کشتی به دنبال کشتی، امواج را بپایم
تور به تور، ماهی ها را بررسی کنم
عمیق ترین ریشه های گریه هایم را بکاوم
ضربات روحی ام را بر تن آب...
نفس هایم برای تو، استخوان هایم برای مرگ!
کلماتم برای تو، انگشتانم برای مرگ!
دریاهایم برای تو، ماهی هایم برای مرگ!
زیرا شب است بر این روشنایی پر ظلمت
زیرا در قفسم،
در این آزادی که زندان است مرا...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
آنها نمی خواهند
نه با ترکی و نه با کُردی و
نه به زبان دیگری در جهان تکلم کنیم،
آن زمان که زبان کُردی را از ما گرفتند
از برای این نبود که ترکی را به ما بیاموزند
بلکه می خواستند
خفقان و بردگی را بر ما تحمیل کنند...
شعر:...
حکمرانان ترک
پنجاه سال در این سرزمین کوشیدند
که ثابت کنند آنها نژاد برترند و ما نژاد پست،
هرگاه که به کُردی تکلم می کنم،
یک حقیقت واضح را بیان می کنم؛
ترک از کُرد برتر نیست...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
من کشاورزم،
دهقان از هرکس دیگری، بهتر می داند
کە تمامی زبان ها و گویش های جهان زیباست
او، صبحگاهان در گذر رسیدن به مزرعه خواهد دید؛
گنجشک با زبان خودش می خواند
گربە با زبان خودش می خواند
و فقط این تویی که قادر نیستی
با زبان خودت، آواز...
من، از کُرد یا ترک متنفر نیستم،
من از زیردست هان بی مقداری بیزارم
کە هرگز پی نخواهند برد،
که در وجودشان اصلی هست،
کە با هیچ نیرو و قدرتی تسخیر نخواهد شد...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
آدمی، در این سرزمین
بدون خیانت بە خویش،
زیستن را نخواهد توانست...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
عیب بزرگ سیاست در روژهلات* این است که،
پیش از آنکه فکر کنند که چه می خواهند،
در این اندیشه اند
که چه کسی رهبرشان باشد.
----------
* اصطلاحی که به شرق کردستان اطلاق می شود.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
تمامی خاک ها
پیش از آنکه قلمرو و مُلکِ
دولت، پادشاه، والی و یا حاکمی باشد،
مُلک و سرزمین مردمانی است،
کە بر روی آن زندگی می کنند.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی