درخت با بهار و ماهی با آب زنده است و من با حرف های تو ... سال نو مبارک با آرزوی بهترین ها
ما این بهار،جور دیگری سبز می شویم... ومی دانیم که روزهای خوب خواهند رسید. می دانیم که "آفتاب" انتظار ما را می کشد. روزهای خوب که رسیدند با هم جشن آغوش ولبخند می گیریم... نوروز مبارک
نشاط این بهارم بی گل رویت چه کار آید ؟ تو گر آیى طَرب آید بهشت آید بهار آید !
بهار من بُوَد آن گه ، که یار می آید ...
به دشت بگو که لباس تازه تن کند که بهار امده و بخت گلها باز شده است بعد از نه ماه و نه روز به انتطار نشستن سرانجام زمین تاج و تختش را پس گرفت سال نو مبارک
بهار است و گل است و سبزه و نور و من مشتاق دیدار تو ای دوست اگر بختم شود یار نوروز ۱۳۹۹ مبارک
بنفشه ها... چه عریان بهار... چه نزدیک شهر .. چه بی تاب پنجره... چه صادق من... چه در انتظار تو... چه آسوده... چه بی واژه چه بی حیرت خفته ای
صد فصل بهار آید و بیرون نَنهم گام ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
عید نوروز کهن بار ترین ماترک است که نمود هدیه به ما مسند دور «جمشید» کهنه و نو شدن سال بود آیت آن که بیاید شود هر کهنه دلی باز جدید در چمن صف زده در صف ، بنِگر لشگر گل که بلرزد ز سر شوق دل ِ نازک بید...
هنگامه ی طلوعِ بهار است دوست مهربانم ،بهار نو مبارک
"کاشکی آخرِ این سوز، بهاری باشد!" نود و تلخ تموم شد ۹۹مون رو بسازیم شریف تر باشیم! به گمونم بهار بهونه ی خوبی باشه... . بهارمون مبارک... .
پاییزی تر از چشم های آبانی تو کدام فصل است؟ کدام بهار است که از دست های تو آغاز نشود؟ ای شکوفه ترین لبخند؛ ای پر آوازه ترین سکوتم؛ من در برگریزان آغوشت جوانه می زنم مگر تو کدام فصلی که پر معجزه ای... ️️️
دوستان و مهربانان حال آدم که خوش نیست، هیچ پدیده بیرونی توان تغییرش را ندارد، بهار با تمام زیبایی اش نوروز با تمام تقد س اش در عصر درد انسان ها رنگ می بازد. آرزو می کنم که نوروز ، روز نو و حال خوش برایتان به ارمغان بیاورد ....
با خاطره های تو که سبزیِ محضی هر لحظه برای منِ دیوانه، بهار است
این بهار در خانه سبز می شویم در خانه جوانه میزنیم در خانه شکوفه می دهیم
بهار آغاز نو شدن است چهار فصل زندگیتان بهاری عیدتان مبارک، با آرزوی شفا و سلامتی همه بیماران ،
بهارثانیہ بہ ثانیہ نزدیڪترمیشود واینجاڪسی هست بہ اندازه شڪوفہ های بهار براتون آرزوهای قشنڪَ دارد الهی درآخرین روزهای سال هرآنچه آرزو دارید براتون فراهم شود.
آخرش روزی بهارِ خنده هامان می رسد... پس بیا با عشق فصل بغض مان را رد کنیم
غم زمانه به پایان نمی رسد،برخیز! به شوق یک نفس تازه در هوای بهار ...
این سان که با هوای تو در خویش رفته ام گویی بهار در نفس ِ مهربان توست
این بهار، در خانه سبز می شویم، در خانه جوانه می زنیم، در خانه شکوفه می دهیم. این بهار را در خانه می مانیم و دعا می کنیم برای رسیدن روزهای خوب، برای دوباره سبز شدن... آگاهیم به اینکه بیرون از این خانه درختان شکوفه زده اند، گنجشک ها آواز...
یه بهار قفسی یه عالم دلواپسی اینکه حوّل حالناتوُ بخونی توُ غروب بی کسی یه سفر نرفتن و راهی شدن توُ هزار و سیصد و بی نفسی وقتی توُ جنگ و جنون آدمی و باقی عمر فقط خار و خسی ... بیخیالش ... بیخیالش ولی با اینهمه باز تا نشینه...
آخرش روزی بهار خنده هامان می رسد پس بیا با عشق فصل بغضمان را رد کنیم
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهار مرد یعنی زندگی در لاله زار مرد یعنی عاشقی، دلدادگی مرد یعنی راستی و سادگی مرد یعنی عاطفه، مهر و وفا