بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
بوسه، اولین جرعه از جامی است که خداوند آن را از چشمه ی عشق پر ساخته است.
مست عشق تو ام جانا
هرکسی یک دلبر جانانه دارد من تو را
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم تو با همه چیز من آمیخته ای
صبح سرآغاز عشق است آسمان خورشید را در آغوش میگیرد من تو را ...
هر که در عشق سر از قله بر آرد هنر است همه تا دامنه کوه تحمل دارند
به عشق تو زنده ام... صبح بخیر بانوی من️
تو خود فراتر از قدیس و اسطوره ای چه بخوانمت که عشق از همه مقدس تر است
معجزه زندگی منی تو عشق جان
بین خودمون بمونه همه چیت یه طرف چشمات یه طرف دوستت دارم عشق خودم
عشق و اشتیاق، بالهای پرنده بلندپرواز خلاقیت است.
من برای تو تو برای من ما برای هم چقدر قشنگ است این عشق من و تو ...
اردیبهشت کمی از بهشت است خنده های تو اما تمامش
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد بگذاری برود! آه... به اصرار خودت
عشق یعنی کہ جہان غایب و تو حاضر قلبم باشی
عشق واقعی یعنی یه بغل محکم بعد از یه دعوای سخت
از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق یعنی من انتخاب می کنم چه کسی ویرانم کند ️
هرکسی روی تو را دید از این کوچه نرفت و هم اینک سبب وسعت تهران شده ای
بد ترین حالت یک عشق بلاتکلیفی ست...
عشق واقعی اونیه که هیچوقت نتونی فراموشش کنی
عشق آن بغض عجیبی ست که از دوری یار نیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد...