رواق منظر چشم من آشیانہی توست کَرم نما و فرودآ کہ خانہ، خانہی توست بہ لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفہهای عجب زیر دام و دانہی توست
گفت: مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو؟ مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو...
ما هم به ذهن سلیم و هم قلب نیازمندیم ، شکوه زندگی این نیست که هرگز به زانو در نیائیم ، در این است که هر بار افتادیم دوباره برخیزیم .
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش الا ای دولتی طالع کہ قدر وقت میدانی گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
زمان آدم ها رو دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می دارد هیچ چیز دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی که هر جا که می نویسمت شکوفه می دهی ...؟!
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی بار پیری شکند پشت شکیبائی را...
جزیرهای است عشق تو، که خیال را به آن دسترس نیست، خوابی است ناگفتنی، تعبیرناکردنی ... به راستی، عشق تو چیست؟
سالهاست که عطر حضورت را میان لباسهایت میجویم بیا و این بار برای یک بار هم که شده اشتباهی مرا بپوش
سوی من لب چه میگزی که نگوی لب لعلی گزیده ام که مپرس
هیچگاه دل آنان که بیصدا گریه میکنند را نشکنید اینها کسی را برای پاک کردن اشک هایشان ندارند
دلم تنگ است مثل لباس سالهای دبستانم مثلِ سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر که نمیفهمیدم وقتی میگویند کسی دور است، یعنی چقدر دور است.
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم بدین دو دیده حیران من هزار افسوس که با دو آینه رویش عیان نمیبینم
پرنده ها هرگز دیرشان نمى شود. هیچ سگى ساعتش را نگاه نمى کند. و گوزنها نگران فراموش کردن تولدها نیستند! فقط انسان، زمان را اندازه مى گیرد. و ساعت را اعلام مى کند. و به همین دلیل فقط انسان است؛ که از ترسى فلج کننده، رنج مى برد! ترس تمام...
از من خبر بگیر! کارى ندارد کافی ست صبح ها دلت برایم تنگ شود و بى اختیار به نقطه اى خیره شوى و به این فکر کنى که چقدر بى خبرى از من........!
اشکی که به پلک مرد می آویزد قانون غرور را به هم میریزد میگِریَم و اشک مرد دیدن دارد سُر خوردن کوه درد دیدن دارد
این دلاویزترین حرف جهان را همه وقت نه به یک بار و به ده بار که صد بار بگو دوستم داری؟ را از من بسیار بپرس دوستت دارم........ را با من بسیار بگو........
پدرم عقیده داشت یه زن نیرومند میتونه از یه مرد هم قوی تر باشه مخصوصا اگه توی دلش عشق هم باشه... فکر میکنم یه زن عاشق تقریبا نابودنشدنی باشه!!
در کنار تو صبحی است که رنج شبان را از یاد می برد بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم تا پریشانی دوشینم از یاد برده شود...
درون ادمها رادر زمان عصبانیت بشناسید ، حرفهایی که ادمها در زمان عصبانیت به شما میزنند واقعی ترین نظر انها در مورد شماست !!!
رنج، رسوایی، جنون، بی خانمانی داشتم مرگ را کم داشت تنها، سفره ی رنگین من!
آغوش، ترکیب پیچیده ای ست از من و خیال تو... که هر شب مثل سایه روی دیوار خانه مى افتد...
آه، بگذار گم شوم در تو کس نیابد ز من نشانه من روح سوزان آه مرطوبت بوزد بر تن ترانه من
گاهی آدمی دلش فقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!