صبح میتواند خلاصه ای باشد از خنده هایت ؛ تو بخند ! جهان بهانه ای میشود برای دوست داشتنت ️️️
صبح ها از کدام گوشه ی آسمان دلم طلوع می کنی که من هنوز بیدار نشده از حضورت سرمستم ...! ️️️
بوسه ات راباید با قهوه ام به هَم بزنم بیدار شو! من بدون دوست داشتنت صبحانه که هیچ، صبح هم از گلویم پایین نمی رود...
. و عشق، شروع ماجرای لبخند های توست که با صبح، آغاز می شود ... ️️️
بگذار صبح ️ گونه هایت را ببوسم عطرِنَفَسهایت مرا سیراب کند.
با تُ هر بار سلام و با تُ هر صبح بهشت... خیرِ هر روزِ من از بوسه ات آغاز گرفت ...!
صبح ها از کدام گوشه ی آسمان دلم طلوع می کنی ڪه من هنوز بیدار نشده از حضورت سرمستم ...!️
صبح حادثه چشمان توست و لبخندی که با نور اتفاق می افتد و در من شعری می شود به وسعت دوستت دارم های ناگهانی... ️️️
تو را میخواهم،برای صبح... برای ظهر،برای شب... برای همه ی عمر! ️️️
هر صبح که از گوشه ی ایوان به در آیی جانم به در آید چو ببیند رخ ماهت تا گوشه ی چشمی به منت جلوه فشانی پابند شود مرغ دلم فکر تو راحت...️ ️️️
صبح است و️ رویِ ماهت ؛ لبخندِ زندگانی ست...
و چه صبحی بشود... لحظه تابیدن تو...️
صبح آغاز ماجرای جدیدی ست، از دوست داشتنمان وقتی، طلوع چشم های تو شهر دلم را گرم می کند.. ️️️
برای توصیف صبح به چیدمان واژه ها نیاز نیست، صبح، حس زیبایی ست وقتی به یادت لبخندی کوچک بر لب هایم می نشیند ...
و صبح... یعنی تو... که با گلِ لبخند... به وعده گاهِ دل انگیزِ عشق می آیی... و صبح یعنی من... که چای می ریزم... برای احساست...
صبح عاشقانه هایش را برای تو می نوازد پنجره ی دیدگانت را به روی صبح بگشا و زیستن را از سر بگیر....
بیدار که می شوی شهدِ لب هایت شیرین می کند صبح هایم را تو را به عشق می نوشم هنگامِ طلوع برایِ تولدی دوباره...
طلوع گرم چشمانت مرا صادق ترین صبح است اگر نه کار خورشید جهان عادت شده ما را...️
- هر صُبح ناگزیرم به دوباره دوست داشتَنت تو با مهربانی ات راهی برایم باقی نگذاشته ای.. ️️️
صبح شروع عاشقی ست پس عاشقانه شروع میکنم صبح دوست داشتنت را که وجودت شب و روزم را بخیر میکند ...
سفر کردم... دویدم... گذر کردم... یک صبح که چشم هایم را گشودم یافتم خود را در شهر عشق
صبح است و بخیر بودنش فقط بستڪَی به این دارد ... ڪه تویڪ لیوان چای بریزی و لبخند بزنی ... ڪه به همین سادڪَی با دستِ خالی عشق را در آعوش بگیریم
اولا صبحت بخیر به نیڪی و پر مهر دوما امیدوارم هر صبح ڪه به خورشید نگاه می ڪنی پر بشی از امید از انگیزه حال دلت رو ڪوڪ ڪنی به غم پشت پا بزنی بگی بخندی خوش باشی با بارون هم آواز بشی به صدای پرنده ها گوش بدی
تُ تنها بهانه ای هستی که هر صبح، به یک امیدی چشم هایم را باز می کنم..!