سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من کجا و پرستش خدایان خیالی کجا من تمام زندگیم درپرستش سایه ها بودم سایه توکجاست..؟ ای خیال باطل من...!نسرین حسینی...
عصر جاهلیتبهترین زمان برایپرستیدن چشم هایت بود !کسی مرا کافر نمی خواندجایی که همه مشغولپرستیدن خدای خود بودندمن از چشم های توبه خدایم می رسیدممجید رفیع زاد...
من اعتیاد دارم بهپرستش خدای درونِ تو!کافر می شوم اگر،لحظه ای حواسم از تو پرت شود......
پرستش تو،کار هر کسی نیست به من بسپارش......
در دنیا به عقیده من هیچکس عاقل نیست مگر زن و شوهری که یکدیگر را به اندازه پرستش دوست بدارند !...
لایق پرستش است کسی کهدر این بی مهری ها جانانه محبت میکند !...
من خودم یه مدت جزیی از اقلیت های هندی بودم. یه گاوی را به عنوان عشقم می پرستیدم...
چیزی را که ذهن قادر به فهم آن نیست/یا پرستش می کند یا از آن می ترسد....
سال ها بعد می فهمیآنچه به تو بر نمی گرددجوانی و زیبایی نیستآنچه به تو بر نمی گرددمنم که تو را پیر یا زشت هم می پرستید...
لایق پرستش است کسی که در این بی مهری ها جانانه محبت میکند...