غروب بود و من و تو غریب ، وقت وداع صدای هق هق من بود و گریه کردن تو
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست،
دانی که من و تو کِی به هم خوش باشیم؟ آن وقت که کس نباشد اِلا من و تو
خوشبختی یعنی من و تو بشیم ما
من در تو زنده ام و تو در من چه حال خوشی ما هرگر نمی میریم
من برای تو تو برای من چقدر قشنگ است این عشق من و تو
تاریخ آشنایی من وتو قشنگ ترین و فراموش نشدنی ترین تاریخ زندگیمه...
خدا کند همه ی عشق ها به هم برسند من وتو نیز در این لا به لا به هم برسیم
من و تو و سکوتی پر نوا تو و من و این عشق جاودان...
بخند رفیق! سهم من و تو بیشتر از این نبایدهاست...
سر یک سؤ تفاهم، من و تو، ما نشدیم دختر من، به تو میرفت، اگر قسمت بود
قصه ی من و تو قصه ی آسمان و زمین است... هیچ وقت به هم نمی رسیم مگر قیامت به پا شود...
ولنتاین یعنی من و تو برای همیشه روز عشق مبارک
بین من و تو هنوز... یه ریز برف میاد... به دیدنم که میای،لباس گرم بپوش
شاید آن روز بیاید من و تو ما بشویم پُر شده کاسه ی صبر من از این شایدها...
من عاشقتم تا ابد ،دور شود چشم بد از تو و دنیای من و تو
من و تو ساحل و دریای همیم، اما نه! ساحل این قدر که در فاصله با دریا نیست
زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست..
من و تو ساحل و دریای همیم - اما نه! ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست
هم مسیر بهشت من و تو عشقِ جدا شده از دلهره ...
فردا پس فرداست که فرهاد استعفا دهد شیرین کناره گیری من و تو نسخه یِ جدیدِ عشقیم
من برای تو تو برای من ما برای هم چقدر قشنگ است این عشق من و تو ...
من و تو مال همیم برای هم ساخته شدیم