خدارا، آفتاب ِروشن فردای هر یلدا اگر پیرم، اگر برنا اگر کورم، اگر بینا تو خضرِ راه من می باش الا یا ایها الساقی...
نشانی دکترم را به شما میدهم. ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قدِ بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود، رفتیم و کتاب خواندیم و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم...
به گمانم یلدا ماجرای دختریست ؛ که در یکی از شب های زمستان بخاطر دلتنگی اش یک دقیقه بیشتر از خدا گرفت !
خوشحالی یعنی جای انگشت خدا رو لپات باشه
باز شدنِ چشمانم هر روز صبح یعنى خدا دوست داشتنت را تمدید کرده... قَدرَش را میدانم.... ️️️
شکسته های دلت را به بازار خدا ببر... خدا پناه شکسته دلان است...
برای افتادن اتفاق خوب زندگیت عجله نکن بسپارش به خدایی که تمام کارهاش به موقع است...
برایِ رسیدن به تو راه نمیروم پرواز میکنم نمینویسم کلمه اختراع میکنم دعا نمیکنم با خدا همدستم... چیزهایِ باعظمت را باید، با عظمت خواست...
بیایید یکدیگر را دعا کنیم دعا کنیم خدا را،نگاهش را،حضورش را، از یاد نبریم دعا کنیم بالاخره یک روز دردهایمان پایان پذیرد و طعم خوش زندگی را بچشیم. آمین
فقط خداست که مى شود با دهان بسته ،صدایش کرد مى شود با پاى شکسته هم به سراغش رفت تنها خریدارى ست که اجناس شکسته را بهتر بر مى دارد ، تنها کسى ست که وقتى همه رفتند او مى ماند ...
گلدان به گلدان تو را بوئیده ام اما هیچ گلی عطر تو را لو نداد خیابان به خیابان آواره تو شدم اما هیچ خیابانی نشانی از تو مسیر قدم هایم نکرد آرزو به آرزو تو را دعا کردم اما خدا به آرزویم پا نداد بانو! در خواستن تو من خسته...
وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
کوتاه ترین قصه ی شب را به من بگو ... با یک شب بخیر از زبان تو میشودخدارا هم درخواب دید...
گذشت میکنم تا آسایش داشته باشم به فراموشی میسپارم تا لبخند بزنم سکوت میکنم تا با کسی بحث وجدل نکنم چشم پوشی میکنم چون هیچ چیز ارزش ناراحت شدن ندارد صبر میکنم چون بینهایت به خدا امیدوارم
باور ڪن ! ڪار من نیست ڪار ِخداست دلم جایے میان ِنَفَس هایَت گیر ڪرده است
یه روزى خدا درى رو به روت باز میکنه که جبران همه ى درهاى بسته زندگیت باشه ... .
در هیاهوی زندگی دریافتم اگر کسی به این باور برسد که غیر از خدا به کسی احتیاج ندارد خدا هم او را به غیر از خودش محتاج نخواهد کرد... .
من حاضرم روزى صدبار التماس خدا رو براى براوردن خواسته هام بکنم ولى یکبار هم منت بنده هاشو نکشم... .
من خدا را در قمقمهی آب یافتهام ، در عطر یک گل ، در خلوص برخی کتابها ، و حتی نزد بیدینان ؛ اما تقریباً هیچگاه وی را نزد آنانی که کارشان سخن گفتن ازاوست، نیافتهام !
دلم چیزی نمیخواهد در این دنیا که سنگ ها هم به پاهای لَنگ میخورند فقط میتوان خدا را آرزو کرد
مادر تنها کسیه که میشه مهربونیه خدا رو باهاش تخمین زد...
خداست آنکه خودش هست سرپناهِ کسی خدای باخبر از قصّهی گناهِ کسی . فدای چشمِ خطاپوش و مهربانِ خدا که مانده خیره به پروندهی سیاهِ کسی . همان دقایقِ اوّل... همان شروعِ دعا گذشت مثل همیشه از اشتباهِ کسی
خدایا: هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام رانگیر... هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر... هنگامی که مقامم دادی، تواضعم رانگیر... آنگاه که تواضعم دادی ، عزتم رانگیر...
قربون بزرگیت برم خدا من قند ندارم یک کم از اون اتفاق های شیرین زندگیو برای من هم بفرست