100 متن کوتاه سیگار ۱۴۰۳ جدید 2025

رهگذر داشت به لب سیگاری
گفت آتش داری؟
من نگاهی به دلم کردم و گفتم:
آری

در شهر ما چشم ها عاشق می شوند، اما
ریه ها تاوانش را پس می دهند...

رهگذر داشت به لب سیگاری، گفت: آتش داری؟
من اشاره به دلم کردم و گفتم: آری ...

ولنتاین،
واسه سیگارم یه فندک جدید می خرم

در این دنیای بی روزن...
پی یک حلقه دود است ذهن من
بدستم مانده سیگاری؛
که از ته کرده ام روشن!

پاکت سیگار
خوب است یا بد نمی دانم
فقط یک شعله ی آتش میان من او فاصله است.
روشنش میکنم همین حالا
کام میدهد یا کام میگیرد نمیدانم فقط دنبال گم شدن میان دود سیگار می مانم.


حمید پناهی زاده

زیبایی
همچون پراکندگی یک ایل در کوهستان
همچون گذر یک رودخانه
زیبایی
همچون قایقی در غروب یک دریا
همچون قطاری در عمق سبز یک دره
زیبایی
همچون رقص دود سیگار
_
در زیبایی ات
رفتنی نهفته است
_

فراهم کن شب دیدار خود را
شراب ودفتر و سیگار خود را

بخوان آواز از پروانه ای خیس
برایم کوک کن گیتار خود را

شهلا الوند (خاتون)

تورا دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود
ترا دوست دارم
چون آخرین بسته سیگاری در تبعید .

سیگار را با هیچ چیز عوض نمی کنم
برگرد،ثابت کن دروغ می گویم...

چشمهایش "قهوه" ای بود و به حق فهمیده ام
"قهوه" از سیگار و قلیان اعتیاد آور تر است

آدَم یه پاکت سیگار بکشه ولی با شماها دردودل نَکُنه

چشم هایش قهوه ای بود و به حق فهمیده ام
قهوه از سیگار و قلیان اعتیاد آورتر است...

یک نفر مدام سیگار میکشد
زنی هنگام اشپزی ترانه ای غمگین را زمزمه می کند
دختری به بهانه ی فیلم اشک میریزد
پسری نیمه شب در خیابان پرسه میزند
همه دلتنگند
همین...

سمی کشنده جای موهایت به دستم
دادی که همراهم فقط سیگار باشد

از شانه و آغوش تو خیری ندیدم
پس سر همان بهتر که بر دیوار باشد
.

شبیه آخرین سیگار قبل از ترک، دلچسبی
تو را میخواهمت اما گذشتن از تو الزامیست...

هر شب غصه میخوریم
من و سیگار
او غصه ی مرا
و من غصه ی تو را

بعد از تو
من و غم و سیگار و لب هایم هماهنگیم
خاطراتت را دود میکنیم
شب از نیمه گذشته
و ما بیداریم هنوز

پیرمردی خسته از دنیای خود
از میان کوچه های شهر میگذشت
یاد معشوق در میان پاکت سیگار او
کس ندانست !!
اما سخت عمرش گذشت......

از آن شب مِه آلود به بعد که رفتی
دودش به چشم خودم میرود
وقتی از روی عادت
چند پُک آخر سیگارم را برایت نگه میدارم
آروین شاه حسینی

من همیشه آه می کشم ، در تنهایی سیگار .
حجت اله حبیبی

‏من به بهونه آشغال روزی ۱۰ بار میرم بیرون سیگار بکشم
دیگه آشغالمون تموم شده بود رفتم انگشت کردم تو ناف بابام گفتم بابا من برم این آشغالا رو بذارم جلو در بیام

نخستین مرد
که نخستین سیگار را دود کرد
بی شک
پیشگویی بوده
که سرنوشت پر حادثه ی مرا
بی کم و کاست
پیش بینی کرده بوده است...

من دختر شیرین سخن دورهٔ قاجار
تو پست مدرنی و مضامین دل آزار
من اهل دل و چای هل و لعل نگارم
تو اهل شب و شعر سپید و لب سیگار