پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نگاه آبی آسمان را دوست دارم؛وقتی:در سحرگاهان راز،با محبّت؛با مهر،اشکی از نور می بارد؛و خدای را،در باورم فریاد می سازد…زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
نمی فهمید معنای محبّت رانمی دانست رویای رفاقت رادر اوجِ خواهشِ دنیای احساسمرها کرد این دلِ همزادِ محنت راشاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمیخورد...
نیست بهتر از محبت بهترین دیگری......
بچه که بودم وقتی مریض میشدم ؛عزیز میگفت :تا شب نشده ببرینش دکتر ،شب که بشه بدتر میشه ها!می خندیدم و میگفتم :مریضی مریضیه دیگه عزیز چه ربطی به روز و شبش داره؟ می:گفت ننه من نمیدونم چه حکمتیه ؛ولی همه درد و ،مرضا شبا زورشون به آدم میچربهخدا بیامرز حق داشتشب قشنگه ها ؛ولی گاهی محلی بی رحمههر گرفتاری و غم و غصه ای که داشته باشیشاید روزا بتونی با کار کردن و شلوغ کردن دورت کم رنگش کنی : ولی امون از اون ساعتی که خورشید وسط آسمون ؛ ...
دنیای عجیبیه یه نفر رو دوست داری اون یکی دیگه رو دوست داره اون هم یکی دیگه رو و همین جوری ادامه پیدا می کنه و میشه عشق یک طرفه...
ای خوش آن عمر که در شغل محبت گذرد...
از محبت خارها شاخمیشوند اون قدیم بودگل می شدند...
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولیبا چون منی بغیر محبت روا نبود...
لایق پرستش است کسی کهدر این بی مهری ها جانانه محبت میکند !...
زنهار ! ز کس وفا مجویید که مندیدم همه را و آزمودم همه را...
لایق پرستش است کسی که در این بی مهری ها جانانه محبت میکند...
پدر با کوله باریاز عشق و مهربانی و محبتقامتت الف بود دال شد...
به تو افتاد محبتتو شدی جان و روانم...
بهترین هدیه برای مادرمحبت است...
هرگز دل از محبت او بر نداشتم...
محبت تنها جوشکاری است که دلهای شکسته رآرایگان جوش میدهد....