پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نکند "دوستت دارم" ات را برای اردیبهشت نگه داشته بودی که بگویی و فراموشت شد؟!بانوی خرداد میشومتو را به مقدساتت قسم،دریغش نکن!#بانو_لیاقتمند...
عطر هلو و شلیل با باد رسیدنوبت به دو چای در فرحزاد رسیدخورشید شکفت دلخوش و گرمابخشتقویم ورق خورد و به خرداد رسیدشهراد میدری...
خرداد از آن ماه هاییست که مظلوم است!بهاریست مثل اردیبهشتاما،عاشقانه هایش را ندارد!بارانی هم ندارد که بوی یار دهد!تا میگویند خرداد آمده است،یاد نیمه اش می افتند!یا امتحاناتی که از سر جبر به گردنشان افتاده!بیچاره خرداد، بوی نویی فروردین را هم ندارد!!حال غریبیست،بین دو راهی تابستان و بهار!!مثل من که بین داشتن و نداشتنت گیر کرده ام!!حال دلم خردادیست!!مائده نواب...
به دلگیری ِرفتن "اُردی بهشت" ناخوشمبه اگر و امّای"خرداد ِ" نومنتظر...گم شده فصلی میان این روزهافصلی شبیهیک هیجان سادهیک لبخند شیرین......
خرداد ماهنه مثل فروردینعطر بهار نارنج و شکوفه داردنه مثل اردیبهشتحال و هوای عاشقانهگاهی ابرها را می کشد در آغوششگاهی هم اَکلیلِ آفتاب رامی پاشد بر سر و رویشاَبری و آفتابی بودنش همبه هوایِ دلش بستگی داردخردادمثل خیلی از آدم های معمولیفقط یک ماه معمولی ستهمانقدر سادههمانقدر دوست داشتنی...!...
کاش می شد در دل این "خرداد" دلپذیربا صدای پایتجاده چشمانم را پاگشا نمایی،باران شوی و خیسم کنیاز آوار عشق......
سومین ماهِبهاریت بخیر جانِ منخرداد آمد تا بهار رابرای یکماه دیگر تمدید کندحالا نوبتِ توست که با بودنتثانیه های این زندگی رابرایم از نو بسازی...
خرداد زنی استشاداب تر از فروردین داغ تر از اردیبهشتجذاب تر از مادرش بهارڪه در ڪمال زیباییهزار عاشق دلخستهدر حسرت یڪ چرخش نڪَاه اوست…...
می کشد خاطره های تو در این ماه مرا ماه خرداد،عجب داغ غریبی دارد.....
ای کاش این خردادرخ دادِ آمدنت بشود آن وقت تیر که هیچکلِ تابستان را بهمبارکیِ آمدنت چراغانی می کنمحضرت یار.......
آغوش تو...️تکرار کند گرمی خرداد!...
و تصویر حضورتزیباترین بهار استکه در لباس خرداددارد از دیدگان تب دار و قلب بیمارم دل می رباید.️...
خرداد که باشدو تو هم زاده ی خرداد باشیزاده ی آن ته تغاری بهارزاده ی ماه برج دو پیکردو شخصیت کاملا متفاوت داشتنت،هیچ هم نباید جای تعجب داشته باشدنباید به طبیعت نا آرام و رفتارهای غیر قابل پیش بینی اتمرموز جلوه دادن خودتآن غرور لعنتی اتآن رفتارهای سردتعلی رغم این که مهربانی در درونت موج میزند،شگفت زده شدچرا که تو زاده ی خردادیزاده ی ماهی که در یک جمع اگر همه ستاره باشند،تو ماه آن مجلسیهمان قدر جذاب و درخشانزاد روزت مبارک...
من دلم میخواهدآسمان باز به تک رنگ همان کودکى ام بر گردد،آبى پر رنگش!و کمى ابر بیاید گاهى،نم نمک خیس شویم...من دلم میخواهد وقت باران دل نگیرد یک بار،مثل باران بهارى قدیم،پر از شوق دویدن بشوم..من دلم میخواهدرنگ خورشید همان زرد درخشان باشدمثل نقاشى یکشنبه ى دوران دبستانگى ام...یاد دوران عزیز کودکى هامان خوش،یاد زنگ انشا،یاد آن دیکته ى پر غلطم خوب بخیرمن دگر دیکته ام بیست شده،ولى از خنده...
درست مثل همیشه اوایل خرداددوباره حال غریبی به جان من افتادشکوه رود و نسیمی پر از خیالی رام "برای از تو سرودن بهانه دستم داداگرچه عشق تو هرگز به داد من نرسیددوباره از تو نوشتم که هر چه باداد !به شوق عشق تو می آیم و یقین دارمکه باز می کِشی امبه سمت نا کجا آباد...
خرداد جان سلاملطفا : پر از اتفاق هایدوست داشتنیخبرهای خوبلحظات شاددست های گرمچشم های مهربان باش...
کاش میشد به جای فصل امتحاناتفصل آغوش یار را هم داشتیمآنوقت خرداد، شهریور، دیهمه را مردود میشدمو تا ابد حبس در آغوشت میشدم...
تو باشیخرداد پایان بهار نیستآغازِ دوست داشتن است...
خردادیعنی انتهای کوچه ی بهاریعنی همان جایی که تو به دنیا آمدیکاش برای یک بار هم شدهتو را در انتهای این کوچه ملاقات کنمو تولدت را چشم در چشمت، به تو تبریک بگویم...
عصر دلتنگی اینست که در بهار باشیو اردیبهشت از دستت برودو تو هیچ ندانی که خردادآذرخش فاصله های دیگریستکه بهار جانم را به تپش رفتن وا میدارد...
خرداد دلش پر استاز این که هیچ کس صبحش را نخواستهیچ کس غروبش را ندیدهیچ کس در او عاشق نشدو هیچ کس قرار عاشقانه ای در او نذاشتمثل خرداد منم دلم پر است …...
خرداد هم میتواندپر از شکوفه باشد و عشقاگر تو باشیو مثل گذشته با نوای دلنشین صدایتباز آرام در گوشم زمزمه کنی دوستت دارمومن مثل قدیم که نهزخمی تراز همیشهتکرار کنم من بیشتر...
خردادشبیه دختریست کهتنِ ظریفِ بهاری اشاز جای بوسه های معشوقه اشلبریز از حسِ گرماست...
من که می دانمدر امتحان خرداد هم مردودمولی باز عاشقت می مانم...
ازاردیبهشت که خیری ندیدمباید دست به دامن خرداد شومشاید همین روزهادلت به رحم آمد واین زمستان لعنتیراتمام کردی …...
خرداد را دیده اى ؟که دست هاى بهار را می گیردبا هم مى روند به سرزمین قصه ها …در این روزهاى بى بارانعشق خردادى امدست هاى من را عاشقانه بگیرمن ردپاى لب هاى تو را مى گیرممی دانم آخر این قصهحتى اگر به پاییز هم برسیمدست هاى خردادى توبهار دل هاى ما را فراموش نمى کند …...
تا انتهای اردیبهشتتنها یک وعده عشق باقی ستو اندکی هم باران .....نگران نباشخرداد که بیایداحتمالِ اقاقی را جشن خواهیم گرفت ....
خرداددوس داشتنی تا وقتی خوشحالهخونگرم و شیطونتخس و عصبیآینده نگر و بلند پروازهیچوقت نرنجونششاید دیگه دلش ...باهات صاف نشه...
سلام پنجره ی نیمه باز خردادیترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی...
خرداداز آن ماه هایی ست که جانم گفتن ها و عزیزم شنیدن ها قشنگ ترین ذکرِ هر روز استاز آن ماه هایی ست که اتفاقی هایش گوشت میشود به تنِ آدماتفاقی نگاهت کردناتفاقی برایت مُردن ......
تو باشی ،خرداد پایان بهار نیست ؛آغاز دوست داشتن است ......