پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
فروردین ماهی ناز من ،عاشقتمممنون که همچین روزی به دنیا اومدی تا عید برایم قشنگتر بشه، البته تو خودِ عیدیهم عید ،هم عیدی...تولدت مبارکِ جفتمون و تمومِ اونایی که دوسِت دارن...
دمِ عید باشد و تو نباشى!آدم دلش مى خواهدفقط گریه کند ......
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دورشاید این عید به دیدار خودم هم بروم.....
عیده و امسال عیدی ندارمگذاشتی رفتی عزیزم من بیقرارمعیده و امسال تنهای تنهابه جای عیدی عزیزممن تو رو میخواماز وقتی رفتی غمگینه خونهگریم میگیره با هر بهونه......
تو که عین منی عید منیتو که این همه هم حس منی عیدت مبارک...
عید یعنی؛ع:عزیزمی:یادت نرهد:دوست دارمعید نوروز مبارک عزیزم...
برای سال نو آماده می شوم...با هر چه که در خانه هست هفت سینمی گسترانم... حتی اگر به هفت هم نرسد با ظرف های خالی از سین،عید را بر پا میکنم...تا سلامتی را در خانه نگه دارم...از عشق در دلم مراقبت...امید و آرزوهایم را در ذهن مرور...و این چنین به استقبال روزگار نومی روم......
وقتی تونیستی چه بهاری؟! چه سبزه ای؟!این عید هم مبارک آنها که با تو اند !...
سلام .......... عزیزمدر این روزها که همه ما در گیر مبارزه با بیماری کرونا هستیم، دوست دارم حول حالنا الی احسن الحال را به نیت شفای بیماران و تبدیل حال همه ما به بهترین حال، زمزمه کنم و پیشاپیش عید نوروز ۱۳۹۹رو به شما و خانواده محترم تبریک بگویم. انشاءالله بعد از شکست کرونا، خدمت می رسم و دو عید را با هم بهتون تبریک می گم: عید پیروزی بر کرونا و عید باستانی و همیشگی نوروز....
سلامپیشاپیش فرارسیدن نوروز۱۳۹۹ را به شما و خانواده ارجمندتان تبریک می گویم.امسال به خاطر کرونا، عید را نه جایی خواهیم رفت و نه مهیای پذیرایی از مهمان هستیم. حفظ سلامتی همه خانواده ها اعم از خانواده شما و ما در گرو این تصمیم انسان دوستانه است. با دلتنگی تمام عید امسال را از هم دور خواهیم بود به امید روزی که کرونا را شکست دهیم و با خیالی آسوده عید بگیریم و خدمت تان باشیم.با تقدیم بهترین آرزوها...
شاید اگر بیست سال پیشیکنفر مى نشست روبرویم و برایم از این روزها میگفت،فقط و فقط میخندیدم و از کنارش رد میشدم...در سالى که گذشت،حال هیچکداممان خوب نبود...سال که تحویل شد،سیل خانه هایمان را برد...همین که مى آمدیم از نو بسازیم،زلزله مى افتاد به جانمان...همین که مى آمدیم از نو بسازیم،آتش میگرفتیمهمین که مى آمدیم از نو بسازیم،جیبمان را مى زدندهمین که مى آمدیم از نو بسازیم،هواى نفس کشیدن نداشتیمهمین که مى آمدیم از نو بسازی...
دیوانه ها تقویم هاشان فرق دارددر عالمِ دیوانه ها هر روز، عید است......
امسال واسه عید شعر فرهاد و باید اینجوری خوند...بوی ویروس،بوی سوسکبوی ماسک رنگیبوی تند آب و الکلوسط سفره ی نو......
بوی گل نرگس؟- نه،که بوی خوش عید است!شو پنجره بگشا،که نسیم است و نوید است.رو خار غم از دل بکن، ای دوست،که نوروزهنگام درخشیدن گلهای امید است.بر لالهء از برف برون آمده بنگر،چون روی تو، کز بوسه من سرخ و سپید است.با نقل و نبیدم نبود کار، که امروزروی تو مرا عید و لبت نقل و نبید است.گر با دل خونین، لب خندان بپسندیبا من بزن این جام، که ایام، سعید است!...
بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایشاین عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک …...
خودت گفتی که وعده در بهار است، بهار آمد دلم در انتظار است، بهار هرکسی عید است و نوروز، بهار عاشقان دیدار یار است...اللهم بفاطمه عجل لولیک الفرج......
کاش تقویم ما ادما یه جور دیگه بودعیدمون رنگ قرمز ماهی وسبزی سبزه نبودخونه تکونی ولباس جدید نبودعیدمون لحظه ای بود که می تونستیم دل بشکنیم اما نشکستیمعروسیمون لحظه ی پیوند عقل ودلمون بودتولدمون به دنیا اومدن انسانیتمون بودمرگمون پایان یه قصه ی حماسی بود نه یه داستان غم انگیز تکراریدلم یه تقویم بدون تاریخ شمسی وقمری ومیلادی می خوادعید دلتون مبارک...
هر عید تو را غرق صفا می خواهم هر روز تو را کامروا می خواهماز بهر تو و هر که تو را دارد دوست آرامش خاطر از خدا می خواهم عیدت با شادی...
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی این پیامی است که از دوست به یار آمده است شاد باشید در این عید و در این سال جدید آرزویی است که از دوست به یار آمده است عید نوروز مبارک...
عید ، عودتی است تا با این بازگشت دوبارهبتوانیم کمی از کاستی های خود را هر چند که بی ارزش باشند ، جبران کنیم . . .نوروز بر شما مبارک...
این عید پر از عطر دل انگیز خداست / سرشار ترین آینه ی خاطره هاستنوروز خوشت همیشه رنگین با عشق / آراسته با دلی که همراه خداست . . .عید نوروز بر شما مبارک...
ماه من چهره برافروز که آمد شب عیدعید بر چهره چون ماه تو می باید دیدنوبت سال کهن با غم دیرینه گذشتسال نو با طرب و غلغله شوق دمید عید نوروز مبارک باد...
پاس دارم آتش جاوید رایادگار فطرت جمشید راچند روزى مانده بودش تا به عیدآمد آتش در چنین روزى پدیدبهر او آتشگهى آراستنداز پلیدى و سیاهى کاستندپس ازآن هر روز در روزى چنینجشن سورى بوده در ایران زمینتا که آتش را پرستارى کنیماز اهورا طلب یارى کنیم...
اگرچه آخر اسفند اول عید استبهار، اول اسفند میرسد از راه...
اسفند رسید و دل من خانه تکاندهستبادا که شب عید، خریدار تو باشم...
تا کی ورق ورق کنم این سررسید را؟چون کودکی رسیدن سال جدید رابا دست زیر چانه تو را آه میکشمچون غنچهای که آخر اسفند عید را...
اسفند رو به پایانه...کاش ارمغان روزهای گذشتهآرامشے باشد از جنس خداعید واقعی از آن کسیستکه پایان سالش را جشن بگیردنه آغاز سالی که از آن بےخبر است...آخر سالتون قشنگ...
آفتابی طلوع میکندو با طلوع آن جهان رنگ تازه ای به خود میگیردتو متولد می شوی در چند قدمی عید . . .پس شاد باش که نوید بخش بهاری !تولدت مبارک اسفند ماهی جان...
وﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺠﺎ ﻋﯿﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺠﺎ ﻋﯿﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩﻣﺎﺩﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﺳﺖﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺠﺎ ﻋﯿﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...
بزن ای طبل بارانبزن ای طبل باران برقص ای بید مجنونبرقص ای بید مجنون رسیده پچپچ گلرسیده پچپچ گلبه گوش خاک محزونبه گوش خاک محزونبیارید سفره عید بیارید سفره عید بچینید قاصدکهابچینید قاصدکهاهزاران سین تازههزاران سین تازه به جای سوگ و سرمابه جای سوگ و سرما...
عید من وقتیست کههلال لبخند تو را ببینم......
... یک لحظه بودهفتاد آرزو که دود شدهفتاد کلاس و درس و فردا چه درست کنم برای ناهارهفتاد پیامک وقتی نشست بی خبر نذارهفتاد برنامهی ِ سفر ِ مشهد الرضا برای عیدهفتاد صدای زنگ در خانه و آخ! یخ زدم! باز کن! منمهفتاد ساک پر از خستگی و مهر و هدایا که پاره شدهفتاد آه، آخ، خدایا مرا ببخشهفتاد زخم که دیگر دوا نداشت...اینجاوقتی تو ای وزیر و وکیل و رییس فلان و حضرت اجلدیشبدر خواب ناز متن سخنرانی آتشین و تکبیر به ...
تولد عیسی مسیحخبر بدید به هر کساین عید مسیحی هاستبهش میگن کریسمس...
صدا همون صدا بودصدای شاخهها و ریشهها بودبهار بهار چه اسم آشناییصدات میاد اما خودت کجاییوا بکنیم پنجرهها رو یا نهتازه کنیم خاطرهها رو یا نهبهار اومد لباس نو تنم کردتازهتر از فصل شکفتنم کردبهار اومد با یه بغل جوونهعیدو آورد از تو کوچه تو خونهحیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدونخونه ما همیشه منتظر یه مهمون...
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفتپیاده آمده بودم پیاده خواهم رفتطلسم غربتم امشب شکسته خواهد شدو سفره ای که تهی بود بسته خواهد شدو در حوالی شبهای عید همسایهصدای گریه نخواهی شنید همسایههمان غریبه که قلک نداشت خواهد رفتو کودکی که عروسک نداشت خواهد رفتمنم تمام افق را به رنج گردیدهمنم که هر که مرا دیده در گذر دیدهمنم که نانی اگر داشتم از آجر بودو سفره ام که نبود از گرسنگی پر بود..........
شادند جهانیانٖ به نوروز و به عیدعید من و نوروز من امروز توئی ️️️...
لطفی ندارد هفت سین ها بی سلامَ ت...وقتی نباشی عیدها هم بی بهارند......
مثلِ خرمالوهایِ رسیده یِ حیاطِ مادربزرگمثلِ عطرِ دارچینِ چایهایِ عصرانهمثلِ بارانِ پاییز، مِثل عود مثلِ انارِ دانهدانه با گلپرمثلِ موسیقیِ خشخشِ برگهامثلِ نوشتنِ آخرین خطِ مشقهایِ دورانِ کودکیمثلِ عید، مِثلِ آب بازیچیزهایِ خوب ساده اندو تنها شنیدنِ اسمشان کافیستتا خوب شود حالِ دلت...نبودشان زندگی را متوقف نمیکندامّا زندگانی را تلخ خواهد کرددرست مِثل تو.....
خدایا تورا سوگند میدهیم به دو مولود نورانی امشب سلامتی دین ودنیا رابه شما عطا فرمایدعید بر شما وخانواده محترمتان مبارک...
آجیل سفره عید ازآجیل سفره عیدچند پسته لال مانده استآنها که لب گشودند؛خورده شدندآنها که لال مانده اند ؛می شکننددندانساز راست می گفت:پسته لال ؛ سکوت دندان شکن است !...
دیر گاهی است که اُفتادهام از خویش به دور !شاید این عید ، به دیدارِ خودم هم بروم ...!...
لباسی کهنه سهم ماست هر سال ؟؟که عید از آن مانکن هاست،هر سال !...
تو متولد می شوی در چند قدمی عید . . پس شاد باش که نوید بخش بهاری !...
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیمگردی نستردیم و غباری نستاندیمدیدیم که در کسوت بخت آمده نوروزاز بیدلی او را ز در خانه براندیم...
یک بوسه ز لبهای تو عیدانه گرفتمانگار که می از لب پیمانه گرفتمآنقدر به شهد لب تو بوسه زدم کهتا مست شدم در بغلت خانه گرفتمعیدتون مبارک همراهان گلم...
عید غدیرخم رو به همتون تبریک میگمامیدوارم هرروزتون عیدباشهدلتون شاد نفستون گرم...
«مجذوبِ»تو نوروز و شب عید نداندآن روز کند عید که تو گردد...