جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صدایم کن! صدایم کن دوبارهبگیر از خوابم این کابوس ها رااسیرم در شبی سرشار از مرگبچین روی سرم فانوس ها را شدم تنهایی قاجار انگار ببین در وحشتِ من روس ها را!سکوتم گور تلخ ناامیدی ستکسی می آورد ناقوس ها را لبم را مرگ می بوسد و هرباربه جانم می کشم ویروس ها را چه می خندند این مردم کنارمنمی بینند ما مایوس ها راتبی دارم و می سوزد وجودمبیاور کل اقیانوس ها را ◻ شاعر: سیامک عشقعلی...
عید نوروز امسال هم مانند نوروز سال پیش کرونا مهمان ماست و ما نمی توانیم به دید و بازدید برویم اما می توانیم این نوروز رابا باپیام های کرونائی به نزدیکان و فامیل تبریک بگوئیم و از آنها هم دعوت کنیم تاعید امسال هم درخانه بمانندتا این ویروس ریشه کن شود...
برای آدمِ در تلاش برای بقا می شود از ولنتاین و سپندارمذگان و روزهای بدون غصه حرف زد؟به آدمِ در تلاش برای بقا می شود گفت "عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید" ؟آدمِ در تلاش برای بقا را می شود دعوت کرد به صرف یک فنجان دمنوش بهارنارنج و یک چرت عصرگاهیِ آرام، وقتی حجم دغدغه هاش از ظرف تحملش بیشتر است؟چه بگویم که حال کسی را خوب کند؟ که زورش بچربد به این ویروس لعنتی؟ که سرعت تولید واکسن های کارآمد جهان را ببرد بالا؟ آنقدر که دوباره برگر...
حتما باید یه ویروس ناشناخته میومد تا همو بیشتر دوست داشته باشیم؟حتما باید یکی میمرد تا قدر همو بدونیم؟حتما باید شهر بوی مرگ میگرفت تا دوستت دارم هامونو ابراز میکردیم؟!حتما باید تو خونه هامون قرنطینه میشدیم تا بفهمیم چقدر خیابونا واسه قدم زدن قشنگن؟حتما باید دستامون از هم دور میشد تا بفهمیم چقدر محتاج دستای همدیگه ایم؟گاهی فکر میکنم کرونا با تموم بدی هاش یه درس خوب بهمون داداونم این که گاهی خیلی زود دیر میشه، خیلی زود......
پیدا و پنهانمردی که جلوی تاکسی نشسته بود، گفت: «پشت گوشم زخم شده، ماسک بیچارمون کرد.» مرد قوی هیکلی که عقب تاکسی نشسته بود، گفت: «آقا این ماسک و پاسک همه اش الکیه، ما همسایه مون همیشه ماسک می زنه، تا حالا هم دو بار کرونا گرفته.» مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، پرسید: «پس چرا خودتون ماسک زدید؟» مرد قوی هیکل گفت: «بیخودی. اشتباه. همه می زنن، ما هم می زنیم.» این را گفت و می خواست ماسکش را بردارد که گفتم: «ببخشید می شه خواهش کنم برندارید؟» مرد...
خالی ام از دستانت خالی ام از آغوشت، خالی از بوسه هایت تو را میخواهم با تمام ویروسهایت....
آخرششکوفه بر ویروسپیروز خواهد شدو آنگاهمامن و توسرمست و قدم زنانپر می کشیم به کوچه باغ های اقاقیآنگاه می خندیم به همه یاین همه تلخی و تلخ کامیکه دست های ما را از هم جدا کردمی خندیم به روزی کهتو نخستین بار سرفه کردیسرفه های مداومگفتی نفس م تنگ استو من از دلهره نفس ام درجا بند آمدگفتی مثل این که تب دارمو من از حرارت قلب تهمان جا ذوب گشتماکنون بهار آمده رفیق، برخیز!برپاخیز و بر نوبهار سلام کنیادت هست ...
غم نسازیم!آموزش فرهنگ لزومن کارِ فرهنگی کردن نیست،نوشتن و خواندن و ساختن و غیره، گاهی زندگی در شرایط خاص و رعایتِ یک اصولِ مشخص نهایت ترویج فرهنگ است.همان اوایلی که خبرِ شیوع کرونا بیش از پیش شد و در ایران و تهران باقی شهرها هر روز آمارها افزایش پیدا میکرد، به این فکر می کردم که یک ویروس کوچک ِ نا اهل تمام شهر را به هم زده!اینبار نه کسی قدرت دستگیری دارد نه کُشتن، نه با خواهش می رود نه با زور! همه جای دنیا هم همین است! از شمال تا جنوب، شر...
فکرش را بکن؛ کرونا که بارش را بست و همه چیز به روال عادی اش برگشت، چه کیفی می دهد همه چیز، انگار که اصحاب کهف از غار و از خواب سیصدساله برگشته باشند و راه افتاده باشند توی شهر، همه، جور دیگری به هم نگاه می کنند و جور دیگری قدر همه چیز را می دانند. همه چیز دوست داشتنی و لذت بخش خواهد بود، حتی تماشای عبور آدم ها، تماشای برگ های سبز روی درخت، لمس دیوارهای آجری خانه ها، حرف زدن بدون هراس با آدم ها، حتی مهر ورزی ها و به آغوش کشیدن ها... من که راه خ...
دو تا دیگه ویروس اینطوری بیاد سیستم زیستی مون شیفت میشه به مدل خرسا. مثلاً از دی تا اول خرداد میریم قرنطینه ی خواب زمستانی...
من خودم را به عنوان یک ویروس یا سلول سرطانی تصور کردم و سعی کردم حس کنم که چه شکلی است....
پاره پاره شد گل/سین عید /ویروس...
نوشته بعد از عطسه ویروس تا نیم ساعت رو هوا میمونه، مگه سوباساس؟...
تب دارم در عشق تو ذوب است تنم از بغض تو پر شده گلو و دهنمدر قلب تو می شوم قرنطینه که منآلوده به ویروس < تو را خواستنم >...
امسال به جای حاجی فیروز ،حاجی ویروس داریم...
امسال واسه عید شعر فرهاد و باید اینجوری خوند...بوی ویروس،بوی سوسکبوی ماسک رنگیبوی تند آب و الکلوسط سفره ی نو......
شب آرزوهاستامیدوارم به حق شبهای عزیزماه رجب خداوند به همه ی بیماران شفا بدهد واین ویروس دلهره آور وخطر ناک را از کل دنیا پاک کند وروزهای آخر سال را همه از خدای خود سلامتی وتندرستی عیدی بگیریم که ثروتی باارزش ترازسلامتی نیست.امین یار العالمین...
هیچ وقت خانوما رو با کرونا تهدید نکنید . خانوما خودشون ویروسی دارند بنام غُرُنا که تا حالا میلیونها مرد را به کام مرگ کشانده...
برید به اون کسی که دوسش دارید بگید: دوستت دارم شهر بوی مرگ میده!...
...انسان موجود غریبیستاز سد خیلی چیزها گذشته و تاریخ نشان داده که از پس ناملایمات متعدد برامده و حالا فقط مانده یک چیز:خودش...با همه عظمت پوشالی که حالا از خودش ساخته چه کند؟با حقارت و حسادت و هزار ویروس خودساخته ،با بی رحمی همنوع و با معصومیت ازدست رفته در باتلاق مدرنیسم و نگاههای تهوع اور موجودات همه چیزدان عصا قورت داده چه کند...واینک به آخر الزمان خوش آمدید...
درمان تبم، بوسه ای از توست که عمریستویروس ترین عشقِ تو افتاده به جانم...