پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سال های زیادی گذشته استنذرهای کهنه ام که برای آمدنت حاجتی ندادندتو نمی دانی آن سالها پیراهن جامانده ات را به ضریح گره زده بودمضریح پر بود از پارچه های سبز و سبز و سبز و تنها پیراهن آبی تو خودنمایی می کرد دخیل های سبزی که همه در انتظار شفای مریضی گره خورده اند و من که با پیراهن آبیِ بسته یِ تو چشم به راه آمدنت نشسته امراستش بی قراری آدم را خرافاتی می کند یکی نیست دستِ دل ما را بگیرد و بگویدهی از این شاخه به آن شاخه پریدن آخر که...
ما یک خورشید قراضه آن بالا داریمکه همه چیز را مهربانانه زخمی می کنددل هایمان را جمع کرده ایمتا به او قرض بدهیمکه به دل قدیمی خود بچسباندو همه باهمبتوانیم با چیزهای کهنه کنار بیاییمبرای دوست داشتن بیشتربرای زخمی شدن بیشتر...
همه ی چیزهای کهنه قدیمی هستند اما همه ی چیزهای قدیمی کهنه نیستند ....
در این دنیای بی درکه پیکرش ویرانه ای ست بر قامت خمیده ی تنهاییمیان وارفتگی های درهم روزگاراز آن کهنه زخم تنیده در پیلهحرفی نیستوقتی نگاهم یک دنیا فریاد استاما ...جوانه می زند بذری که دست دعا و مهر خدا در خاک گلدان دل کاشته....بهزاد غدیری...
قبول دارم کهنه شده ام!آنقدر کهنه که می شود رویگرد وخاک تنم، یادگاری نوشت...خیالی نیست تو هم بنویس و برو!...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده ستکه اگر کهنه شود مَست ترت خواهد کرد...
تنها یک زن میداند،،شنیدن دوستت دارم هرگز نه کهنه میشود نه تکراری!️️️...
همه چی داره کهنه میشه بدونِ این که جا بیفته...
بحران عبارت از این واقعیت است که کهنه در شرف مرگ است و نو قادر به زاده شدن نیست ؛ در این میانه انواع نشانههای خوفناک پدیدار میشود ......
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده است که اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد...
دعا میکنمدنیا پُر شود از آدم هاییکه نه زمان آنها را عوض میکند نه زمینآدمهاییکه هر چه کهنه تر باشندتنها یک نام دارندرفیق قدیمی...
خوب بود وسیلهای اختراع میشد که خاطرات را مثل عطر در بطری نگه میداشت ، از آن پس دیگر محو و یا کهنه نمیشدند و آدم هر وقت میخواست ، درِ بطری را باز میکرد و مثل این بود که لحظات را بار دیگر زندگی میکند ......
یکروز سمت شهر خودم کوچ میکنمبا دردهای کهنه و غمهای بیشمار......
در قفل فروبسته ی غم های دل خویشآن کهنه کلیدیم که دندانه نداریم...
میگن رفیق هم مثل شراب ، کهنه اش یه چیز دیگه ست...
بوی نو شدن می آیدولی تو همیشهرفیق کهنه ی من بمان...
احتیاط باید کرد؛همه چیز کهنه میشودو اگر کمی کوتاهی کنیم...عشق نیز...بهانه ها،جای حس عاشقانه راخوب میگیرند... ️️️...
کدام قدم نو رسیده ای آمد در دلتکه اینگونهکهنه شده ام برایت...!...
آن کهنه کلیدیم که دندانه نداریم......
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست...
تنها یک زن میداندشنیدن «دوستت دارم»هرگز نه کهنه میشود نه تکراری..!...
لباسی کهنه سهم ماست هر سال ؟؟که عید از آن مانکن هاست،هر سال !...