پنجشنبه , ۸ آذر ۱۴۰۳
دوست دارم دیونهبا یک هزار بهونهمیخوام همه بدونندتو هستی یکی یدونه...
مات و مبهوت توام ماه تماشایی من️️️️...
آرزوی داشتنت تنها خواسته ام از خداست ...️️️...
خورشید اگر گم شود از عرصه ی عالم من دست تو گیرم به لب بام برآرم...
آرام در گوشم بخوان آواز خود رابگذار مرد عاشقت خوشبخت باشد...
یلدا شب چشمان توستیک عمر نگاهت کنموقت کم می آورم...
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کندهر دلی را روزگاری عشق ویران می کند...
با برگ ها نیامدی با برف ها بیا......
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...
زِ همه دست کشیدم تا تو باشی همه ام ...️️️️...
می خواستم کمی فقط کمی دوستت داشته باشم از دستم در رفت عاشقت شدم...
تو قشنگترین آوارگی بین ذهن و قلب منی......
شب یلدا شده خود را برسانی بد نیستامشبی را اگر ای عشق بمانی بد نیست...
موی تو باشد وشب را به درازا بکشدوای اگر کار منو عشق به یلدا بکشد...
میشود خوبترین قسمت دنیا با توگر که توفیق شود یک شب یلدا باتو...
گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایمچراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم...
قایق قسمت اگر دور کند از تو مرارود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد...
یک نفس مانده زمستان که به منزل برسد آخرین جمعه ی پاییز تو را کم دارم......
تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم .......
سیاه چاله است چال گونه ات رحم کن نخند...
چال گونه هایت بهاری است که چال میکند زمستان را...
لبخند که می زنی یوسفی میشوم که بی هیچ برادری در چال گونه ات گم میشوم...
زیباترین چال دنیا چال گونه ی توست لختی بخند...
عشق از این بیشتر ؟ که تو لبخند بزنی،من هم برای چال گونه ات بمیرم...
در دو چال گونه ات دنیای من جا میشودعاشق دنیای خویشم لحظه ی خندیدنت...
تو سیاه چال گونه ات دل من حبس شد...
میخندی و من گم میشوم در سیاه چال گونه ات......
عاشق کشی،دیوانه کردن،مردم آزارییک جفت چشم مشکی و این قدر کارآیی؟...
خوشحالی یعنی جای انگشت خدا رو لپات باشه...
افتاده ام درست ته چال گونه اتپای دلم شکسته و بهتر نمیشود...
در چال گونه هایتگور مرا...تو کندی!...
تو میخندی،و دوست داشتنت؛ ریشه میدواند در من ️️️...
گاهی عجیب آرامشم را به تو مدیونم..️️️...
چال روی گونه ات ماوای لب های من است...
لبخند تو یک آلت قتاله ی محض است کافیست که بر گونه ی تو چال بیفتد...
چاله ی آن گونه ات چون رونمایی میشودآتش آتشفشانها،خود به خود کم میشود...
گودی آن چاله های گونه ات یک چاه نیست پس چرا زیباییش دست کمی از ماه نیست...
چال روی گونه ات آخر مرا دق می دهد خواهشا دولت تمام چاله ها را پر کند...
دل به نارنج لبت بستم و چال گونه هاتیوسفم دیگر چرا من را به چاه انداختی؟...
تارو مارم کرده ای با فرم و چال گونه ات لا به لای خنده ات چنگیز را می آوری...
چال گونه،روی سبزه،گیسوان لخت و خرماهر سه راهم را نبینم چشم ها عاشق کش است...
اگر واقعا عاشق کسی باشی وفادار بودن آسونه ️️️...
بهشت من اینجاست سرم کنار گردنت؛ عطر نفسات تو صورتم️️️...
با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم...
چه تلخ باشی چه شیرینمن از یک ذره ات هم نمیگذرم...
مسکنِ مهر همین آغوش تو ست...
زان شبی که وعده کردی روز بعدروز و شب را میشمارم روز و شب...
قتل غیر عمدیعنیمحو تماشایت باشمو تو حتی اسم کوچکم را ندانی .....
برگرددر من کسیبهانه ات را میگیرد ....
نستراداموس این را پیش بینی کرده بودآخرین جنگ جهانی را تو برپا میکنی...