پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کام دل گر چه شد از شور غم عشق تو تلخ جان شیرین منی، بلکه ز جان شیرین تر...
به تو که فکر مى کنممورچه ها دورم جمع مى شوندرویایت شیرین است :)...
از وجود این همه موجود زیبا، بانمکطعم دنیا از شکر... نه .... از عسل شیرین تر است...
خوش به حال دل فرهاد که در مدت عمرمزه ی تلخ ترین خاطره اش شیرین است...
آن قدَر چشم به راهم خبری شیرین راکه همه روز پی دیدن یک قاصدکم...
بوی دیوانگی های مجنون را میدهی ...خوشوقتم ...نام من شیرین است !...
چه تلخ باشیچه شیرین!من از یک ذره ات هم نمی گذرم!...
تو شیرینی چو سیگاری که قبل ازترگ می چسبدپر از سم نفس گیری، که باشی مرگ می ارزد!!...
از تو شعر می نتَوان گفتاخِر لب هات آنقدَر که شیرین بودلب هام چسبیده به هم....!...
تو شیرینی به پایان تمام قصه ها من همطفیل قصه،فرهادی، ڪه از اسم تو مشهورم...
تلخ که می شوی …برای شیرین شدنتدلم شور می زندبه چشم دیگری!...
باور کن زندگی را ...شیرین مثل غمِ کودکان بالا شهرتلخ مثل شادیِ کودکان کار...
اگر نمک باعث شوریست...عجیب است یار من این همه " نمک " دارد و شیرین است !!!!...
تلخی اخم این جهان به خنده ات شیرین شودهر روز من کنار تو اول فروردین شود...
تو همانی که می شودچای را کنارتبدون قند...شیرین نوشید...
پدر و مادر مثل قند هستندزنگیتو شیرین میکنن و خودشون تموم میشن...
در روزگارانی که شیرینخواب خسرو شاه میبیندفرهاد،تیشه،بیستون،پیکار یعنی چه...؟...
زندگی به من آموختآنکه کام دیگری را تلخ می کند...غیر ممکن استکام خودش شیرین باشد......
درخت سیبمیوه سرخ وشیرینش راپس از در آغوش گرفتنمهدیه داد...
صدای تیشه فرهاددوباره میکشد فریادکه ای شیرینتر از جانم چرا بردی مرا از یاد......
زندگی به من آموختآنکه کام دیگری را تلخ می کندغیر ممکن استکام خودش شیرین باشد...
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شورطعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ستحالا که دوستان همه جمعند دف بیارچشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست...
چه تلخ باشی چه شیرینمن از یک ذره ات هم نمیگذرم...
شکر نیست که چای را شیرین می کندبلکه حرکت قاشق چای خوریست که باعث شیرینی می شود.زندگی عمل کردن است.امروز شنبه ایست که خیلی کارها به ان موکول شده است....
وقتی بیادت می افتمدرذهنمدفتر خاطرات را ورق می زنمدر اطرافم زنبورها رژه می روندبه یاد خاطرات توبودنچقدر شیرین است....
فردا پس فرداستکه فرهاد استعفا دهدشیرین کناره گیری من و تو نسخه یِ جدیدِ عشقیم...
قربون بزرگیت برم خدامن قند ندارمیک کم از اون اتفاق های شیرین زندگیو برای من هم بفرست...
هندوانه رویاهایتان شیرینانار موفقیت هایتان پر دانهپسته ی خاطراتتان خندانقصه ی زندگیتان خوش وعمرتان چون یلدا بلند بادیلدا مبارک...
این شعرگوشه ی دامن زنی از ذشتستان استبتکاندش...کام تمام گنجشک های جهانشیرین می شود...
شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد...
لا به لا سیبهم ترش هم شیرین دفتر شاعر...
دست هایت رابه گردنم حلقه کن!من این اسارت شیرین رادوست دارم...
تلخ شدطعم شیرین شعرهایمافتاد شکستفنجان سفید گل مشکی...
چه نسبت با شکر داری که سر تا پای شیرینیچه خویشی با قمر داری که پا تا فرق زیبایی...
زمانی می فهمی که عاشق شده ایکه می بینی دوست نداری بخوابیچون واقعیت/ شیرین تر از رویاهات شده است...
تو به جمع گرم ساقه های سبز و نوجوان پیوسته ای و اینسرآغاز شاد و شیرین جست وجوگری توست.نوجوان روزت مبارک...
سیب پیوندیمیوه هایش ترش و شیرین...آلبوم قدیمی...