کام دل گر چه شد از شور غم عشق تو تلخ جان شیرین منی، بلکه ز جان شیرین تر
به تو که فکر مى کنم مورچه ها دورم جمع مى شوند رویایت شیرین است :)
از وجود این همه موجود زیبا، بانمک طعم دنیا از شکر... نه .... از عسل شیرین تر است
خوش به حال دل فرهاد که در مدت عمر مزه ی تلخ ترین خاطره اش شیرین است
آن قدَر چشم به راهم خبری شیرین را که همه روز پی دیدن یک قاصدکم
بوی دیوانگی های مجنون را میدهی ... خوشوقتم ... نام من شیرین است !
چه تلخ باشی چه شیرین! من از یک ذره ات هم نمی گذرم!
تو شیرینی چو سیگاری که قبل ازترگ می چسبد پر از سم نفس گیری، که باشی مرگ می ارزد!!
از تو شعر می نتَوان گفت اخِر لب هات آنقدَر که شیرین بود لب هام چسبیده به هم....!
تو شیرینی به پایان تمام قصه ها من هم طفیل قصه،فرهادی، ڪه از اسم تو مشهورم
تلخ که می شوی … برای شیرین شدنت دلم شور می زند به چشم دیگری!
باور کن زندگی را ... شیرین مثل غمِ کودکان بالا شهر تلخ مثل شادیِ کودکان کار
اگر نمک باعث شوریست... عجیب است یار من این همه " نمک " دارد و شیرین است !!!!
تلخی اخم این جهان به خنده ات شیرین شود هر روز من کنار تو اول فروردین شود
تو همانی که می شود چای را کنارت بدون قند... شیرین نوشید
پدر و مادر مثل قند هستند زنگیتو شیرین میکنن و خودشون تموم میشن
در روزگارانی که شیرین خواب خسرو شاه میبیند فرهاد،تیشه،بیستون،پیکار یعنی چه...؟
زندگی به من آموخت آنکه کام دیگری را تلخ می کند... غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد...
درخت سیب میوه سرخ وشیرینش را پس از در آغوش گرفتنم هدیه داد
صدای تیشه فرهاد دوباره میکشد فریاد که ای شیرینتر از جانم چرا بردی مرا از یاد...
زندگی به من آموخت آنکه کام دیگری را تلخ می کند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست حالا که دوستان همه جمعند دف بیار چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
چه تلخ باشی چه شیرین من از یک ذره ات هم نمیگذرم
شکر نیست که چای را شیرین می کند بلکه حرکت قاشق چای خوریست که باعث شیرینی می شود. زندگی عمل کردن است. امروز شنبه ایست که خیلی کارها به ان موکول شده است.