متن اعظم کلیابی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اعظم کلیابی
عاقبت روزی به آخر می رسند این خواب ها
نقش خواهد بست لبخندت میان قاب ها
خسته ام چون جاده های سوت و کور انتظار
میکشم حسرت برای دیدن رخسار یار
تا بیائی رو به سمت ساعت دیدارها
می نشینم رو به روی جاده ی تکرارها
بسته ام سررشته آمین...
در سایه سار سرو تو دارم سعادتی
سرمایه ی شفاعت صبح قیامتی
عطر بهشت می دهد آنجا که نام توست
یعنی بهشت دارد از عطرت حلاوتی
شان نزول قدری و با تو مقدر است
بیچاره آنکه با تو ندارد قرابتی
پروانه ای که از دل آتش حذر نکرد
حتی نکردی...
دوباره خانه حیدر شده است بیت النور
ز یمن تو متجلی شد ست وادی طور
تو آمدی و در آن شب سرور بر پا شد
همای صبح سعادت نصیب دنیا شد
در آسمان ولایت هلال کرد طلوع
ستاره ای که ندارد زوال کرد طلوع
امامه گل پسر نازنینی آورده
چه...
چون تو را دیدم قیامت شد به پا
در دلم عشق تو کرده کودتا
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
وقتی تو را برتر از آدم آفریدند
یعنی فراتر از دو عالم آفریدند
نامت که آمد روی لب های موذن
بر گونه های صبح، شبنم آفریدند
انگشتر خلقت نگینی چون تو می خواست
نام تو را در قلب خاتم آفریدند
وقتی تو را دردانه ی عرش خداوند
وقتی دلت را...
وقتی پدر خسته می آمد سمت خانه
وقتی که شاکی بود از جور زمانه
وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر
یک یا علی می گفت از دل ، عاشقانه
عطر خوش نامت که می پیچید در باد
در سجده می افتاد گل هم بی بهانه
دست پر از مهرت...
شهر کاشان کم ندارد از قم ونصف جهان
میشود استان اگر باشد کسی مرد عمل😉
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ما را فقط از آه و از دم آفریدند
اما تو را روح دو عالم آفریدند
نامت که آمد روی لب های موذن
بر گونه های صبح، شبنم آفریدند
انگشتر خلقت نگینی چون تو می خواست
نام تو را در قلب خاتم آفریدند
وقتی تو را دردانه ی عرش خداوند...
خلقی زشفاعت شما میگویند
با سوز دعا رضا رضا میگویند
فردای قیامت که همه حیرانند
از لطف وعنایت شما میگویند
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
زهرایی و مهمان تو روح الامین است
شان نزولت قدر وطه یا و سین است
زهرایی و نور دو چشمان محمد
هم کفو تو تنها امیر المومنین است
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
بخدا دل ندهم من به دل و حرف کسی
پیش رویم تو که باشی ندارم هوسی
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
سایه نشین چادر ت دارد سعادتی
تو اولین شفیعه ی روز قیامتی
عطر بهشت میدهد آنجا که نام توست
یعنی بهشت از تو گرفته حلاوتی
کوثر به نام توست گنجینه ی حیا
دریایی از نجابت و ایمان و عفتی
با ذکر تو گل میکند سجاده های نور
قرآن ناطقی و...
قرار بود همیشه قرار من باشی
وروشنایی شبهای تار من باشی
قرار بود که حرفی نگویی از رفتن
شبیه سایه بمانی کنار من باشی
قرار بود دلت را به غیر نسپاری
همیشه بر سر پیمان و یار من باشی
قرار بود بتابی به نیمه شب هایم
ستاره ای بشوی در...
تا پاک کنی از همه دنیا اثرم را
آتش زده ای دفتر شعر و غزلم را
تا پاک شود رد خیال من از این عشق
تا شک نکند هر که ببیند خبرم را
خشکیده درختم که به امید تو گل کرد
آتش زده ای باغ گل پر ثمرم را
یک...
تو از آسیه و حوّا و مریم سرتری زینب
که داری بر همه عالم مقامِ سروری زینب
گلستان بوده ای در آتشِ غم هایِ بی پایان
تو هم خیرالنساء هستی رفیع و برتری زینب
عجب صبری عجب شوری چه ایمانی چه ایثاری
تویی زینب ترین زهرا ، تو زهرا کوثری...
حال دلم خوش نیست باور کن
اینروزها حالم پریشونه
از هر که میخواهی بپرس ازمن
بدجور این دل بی تو داغونه
یه بغضی توچشمهای تو دیدم
که عاشقت وکرده دیونه
حرفهای خوبی ازتو یادم هست
حرفات مثل یک خواب میمونه
ازوقتی اهنگ سفر کردی
حال وهوای خونه ویرونه
هرشب کنار...
صبرم به سر رسید و نیامد خبر ازاو
دل خوش نکن که نیاید به دیدنت
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
چشمم به راهت مانده و دارم امید وصل
جان خودت کنار خیالت مرا ببین
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
هر چه گشتم لایقت پیدا نکردم نازنین
بی ریا و ساده میگویم فقط می خواهمت
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
تصویر تو در قاب چشمانم دل انگیز است
تصویر تو زیباترین لبخند پاییز است
حتی درون قاب عکست باز میخندی
لبخند های تلخ تو با غم گلاویز است
عطر دل انگیزی که پر کرده اتاقم را
بوی نجیب چادری چلوار و گل ریز است
عطر نفس هایت گل بابونه ومریم...
پشت نگاهم سرزمینی حیرت انگیز است
ابری نمی بارد ولی خاکش غزل خیز است
با یاد چشمت میسرایم یک غزل با عشق
اما ردیف و قافیه با غم گلاویز است
حال وهوای شعر من ابری وبارانی ست
حال وهوای شاعرش همرنگ پاییز است
مضمون تویی که بیت هایم با حضور...
از شوق دیدارت دلم لبریزِ لبریز است
حال و هوای حوصله، سرمای تبریز است
در گیر و دارم با تلاطم های بسیاری
امواج دریای دلم محنت برانگیز است
هر روز در ذهن منی، آنقدر که روحم
دشتی ست بی پایان و با یادت غزل خیز است
این بیت های بی...
ای کاش که عمرمان اگر سر برسد
بر پای همین مسیر و باور برسد
حالا که قرار است از اینجا برویم
ای کاش شهادت ازهمین در برسد
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ای کاش که عمرمان اگر سر برسد
بر پای همین مسیر و باور برسد
حالا که قرار است ز دنیا برویم
ای کاش شهادت ازهمین در برسد
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی