گیسوان خورشیدیت تاب دهی... بهار میشود
در چشمان ات آفتاب می چرخد و می چرخد بر می گردد بر لب من تا شعری بسرایم بهار در چشمان ات آشیانه کرده است چشم ات پرندگان را پرواز می دهد
خیالت بود اشکهایم ... بنفشه؛ دامن کبودش را پهن کرده بود لبهایِ بهار می سوخت....
دست اسفند را بگیر رسیدن به بهار بدون دست های تو ممکن نیست...
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
بهار نیست... بهشت است... فصلِ دیدن تو... ️️️
اب میشود/برف/تا دامنههای خانه هم اگر ببارد/دوباره/بنفشههای کنارِپرچین/امدن بهار را/ مژدگانی میدهند.
درخت شمشاد را دوست دارم که سبز وسر پا درون برف به انتظار نشسته است برای بهار
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
زمین در دفترِ خاطراتش نام روزهایی که حالش خوب بود را بهار گذاشت و زیرش با قلمی سبز نوشت : آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار …
سال هم که نو شود از بهار خبری نیست! طرف های ما بهار با حضور تو می آید بهار را معطل نکن
بهار را ببین چگونه از خود می تکاند برگ های فرسوده را تو هم جوانه ای بزن سبز شو! بهار ادامه لبخندهای تو خواهد بود …
بهار همین جاست حوالی عطر گیسویش روی این گونه های گل کرده و دور و بر همین دست های لطیف می دانی! بهار همین کنار هم بودن هاست
بهار زمانی است که تو با منی و شکوفه های احساسم کنار تو شکفته شود عشق من ! بهار تکرار لحظه های بودن توست …
حواست به حالِ بهار هست؟! نه باران می خواهد نه موسیقی و شعر ذاتش انگیزه دل دادن است حواست به ساعت روی دیوار هست؟! این روزها برای حرف های عاشقانه زود هم که بجنبی باز دیر می شود
پاییز جایش را به زمستان داد زمستان جایش را به بهار برگها جایشان را به شکوفه ها دادند در این میان جای تو همچنان خالی ست …
بهار بهانه است ! خبر از آمدنت که باشد درختان چاره ای جز شکوفه زدن ندارند
سرماى زمستان تنها بهانه به آغوش کشیدنت بود! مانده ام در بهار، چه بهانه اى بیاورم
و بهار که شد چشم بگشاییم شاید در فصل شگفتیِ خوشآیندِ شکوفه ها گلی را بیابیم در انتظارِ شاهزادهی کوچکش، بی تاب …
و من نیایشی گرم در نجوای شبانه ات می شوم با فانوسی از جنس بهار که روشن می کند تمام تاریکیت را
از تو فروردینی تر هیچ کسی نیست ! حتی بهار هم به خاطر تو جوانه می زند
هیچ می دانی ؟ تا تو در آغوش من گل نکنی این بهار، بهار نمی شود …
ایمان بیاوریم به بهار به عشق، به بوسه … ایمان بیاوریم به انتظار آغوش های بی هوس دنیا جهنم است برای آنهایی که ایمان نیاورده اند !
در آوردن خرگوش یا کبوتر از کلاه یک شعبده باز وقتی تو از لای موهایت بهار را بیرون می آوری !