میان این همه هست آنکه باید نیست
بی تو جهانم خالیست
هوای آمدنت دیشبم به سر میزد نیامدی که ببینی دلم چه پر میزد
کاش تو اینجا بودى و منو اونقدر لاى دستات فشار میدادى که غم ازم بچکه ️️️
برگ به برگ هدر می دهی پاییز را به پای نیامدنت...
در نبودت چیست کار من به جز گریان شدن
تو بخند همین برایم کافیست گور پدر تمام دلتنگی ها
ویرانم مگر نمی بینی صدایم بم است!
به تنگ آمد دلش ترکید...... انار
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است
داری گریه میکنی ؟ +نه . حساسیت دارم به چی؟ +به نبودنش
فرقی ندارد روزهای تابستان یا شب های زمستان بی تو همه چیز طولانیست
لطفی ندارد هفت سین ها بی سلامَ ت... وقتی نباشی عیدها هم بی بهارند...
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
اصلن! بلند شو بیا دلتنگی با خطوط اینترنت راه به جایی نمی برد...
تو که رفتی همه ی مزرعه ها خشکیدند باغ من بعد تو صد جعبه زمستان داده...!
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
و عمق عشق هیچوقت فهمیده نمی شود مگر در زمان فراق...
گر چه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبر درد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای ما
نیستی در کنار من اما،بوی آغوش می دهد عکست
- تنها زندگی میکنی؟ + نه، یاد کسی با من است...
شب بخیر غارتگر شب های بی مهتاب من منتی بر دل گذار امشب بیا در خواب من
بی تو چگونه میشود آبان بیاید طاقت ندارم نیستی باران بیاید
فردای بدون هم شدن نزدیک است