بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
ومن
کجای تو نشسته ام
به تقدیر؟
که به بلندای صبح رسیده ای
مریم گمار
برشی از یک شعر بلند
دوست دارم یه دونه اینویادت بمونه
من یا ب ت میرسم
یا هم اغوش خااااک میشوم
جاااناااانم
نویسنده و روانشناس :المیراپناهی درین کبود
کاش بیدار نشوم!! از خوابی که تو در آنی!!
قبل خواب اونقدر ، لحظه ای رو که بغلم میکنی رو مرور میکنم، تا خوابم ببره!!
نمیدونی چه آرامشی میگیرم=)
غروب که میشود سرخی گونه ات اینگونه پیداست !
خدا همین جاست، عشق آنجاست، و من چیزی خواهم که دلم میخواست!
$سمیرا امیری منش$
برای خستگی های تنم.... شانه های تو کافیست!؟
اگه کسی رو پیدا کردی که مثل یه مادر حرف نزده بفهمه چته و چی میخوای
سِفت بچسبش
یاسمن معین فر
به هر بهانه رو زدم ز یاد برم خاطرات تو را
همین خاطرات هر بار خزان نمود نوبهار مرا
تنهاتر از تنهایم در این برهوت عشق
حال چگونه از سر به در کنم حال و هوای تو را
مستی عشق تو کِشاند مرا به هر دام بلا
سینه سوختم و...
امشب وقتی که دوباره به ستاره ها نگاه میکنم، وقتی دوباره با ماه حرف میزنم، وقتی که دوباره به صدای آسمون گوش میدم یاد تو می افتم و این یعنی هنوز به شدت عاشقتم..
عشقای قبل توسوء تفاهم بود توعاشقم کردی بایه نگاهت زود توی مسیرعشق من اول راهم امادعام اینه توقلب توجاشم
تا زمستان یک آذر باقی مانده است اما چه سوزناک است هوا ؛ سرد و خشک و مغرور می تازد بر پیکره ی پاییز و آبانش ؛ گویی زمستان میخواهد بیشتر از پیش ها و زودتر از قبل ها پاییز را به زانو درآورد ، و من خود به عینه...
می بندم
پنجره ی،صبح را
بغیرهوای،تو
《تو دقیقا خودِ وجودیت منی》
ساحل هاشمی