بیو غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو غمگین
چرا نمی شود تمام
سرایشِ احساس؟
چرا واژه نمی رساند
نارساییِ دلم را؟
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
شدم یه جسم بدون هیچگونه احساس..!
دلم گرفته...
صدامو میشنوید؟
من آن شبم که سحر نمی شود
دلم آکنده از غم هاست...
تنم خسته!
سرم بازار مسگر هاست...
کجا ، باز بینم تو را ،
گر قیامت نباشد .
حجت اله حبیبی
امشب سکوت خانه رنگ عزا گرفته
با هق هق ستاره بغض هوا گرفته
از گریه های باران فهمیده ام من امشب
از دست آدمیزاد قلب خدا گرفته
از من نپرس هرگز با این همه خوشی ها
شعرم چرا سیاه است قلبم چرا گرفته
ما انتهای یک درد ما انتها دوری...
کاش، رفته بودم ، روزی که رفتنت را باور نکردم. حجت اله حبیبی
کاش ، برای بارون ، شانه هایت را داشتم
حجت اله حبیبی
چیشد انقد دور شدیم؛!
ما ادمای تنهایمون بودیم:)
حسرت روزایی که نیومده تمومه چه بدشده عشقای این دوره وزمونه
ما کِه زِندگی نِمیکُنیم فَقط شَبامونو صُبح میکُنیم !🖤.
سرودهای عشق
به لب های پر از عشق می آیند
سوختن را
نفس کشیدیم
از اتاق رو به آفتاب
گل آفتابگردانیم
با گلوی خاکستری
با آخرین کام از لب های اندوه
رو به سوی بوسه های سرخ
سر می گردانیم
.........
فیروزه سمیعی
صندلی دلتنگ
قاب عکس کج
خانه دلگیر
رفته ای مگر؟
شهناز یکتا
و سرانجام غم و اندوه تا ریشه ی روح ما نفوذ کرد .
نردبانم شو
بلند است
دیوار تنهایی