بیو پدر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو پدر
مردی می گفت:
قبل از طلوع آفتاب از خانه بیرون می زنم
نیمه های شب با جسمی خسته
بعد از یک روز سخت کاری به خانه می رسم
همسرم را در آغوش می گیریم
فرزندم را می بوسم
و پس از مدت کوتاهی از شدت خستگی
بخواب می روم
و...
سحرگه که: همه، در خوابِ نازند،
پدر، فکرِ نیازِ بچّه ها هست؛
اذانِ صبح، بعداز یک نیایش،
مهیّای سفر، از دل سَرا هست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
گلِ دستانِ رنج آلوده ی او،
نشان از کارهای سخت دارد؛
و با کارش برای خانواده،
رفاهِ بیکران را می نگارد...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
پدر، فهمانده این را، با تلاشش؛
که باارزش ترین، کانِ وفا اوست...
برای حسّ نابِ زندگانی،
دل انگیزان ترین، صوتِ صفا اوست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
پدر؛ مثلِ شکوهِ کوهِ امّید،
پناهِ پایدارِ خانواده است؛
نمی پاشد سرایی که: ستونش،
اَبَرمردی سترگ و، بااراده است...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
نخستین قهرمانِ قصّه ی مِهر،
دلِ پیوسته پرغوغای باباست؛
میانِ قصّه های قهرمانی،
«حماسه»، با «پدر» سرشارِ معناست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
می گویند: «آدمی؛ آه است و دم...»
می گویم:
«در آن گاهی؛
که نگارگرِ آفرینش،
*آدم* را
از *آه* و
*دم*
نقش بست،
دانستم:
پدر،
نخستین قهرمان قصّه ی درد است...»
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
به نام خداوندگار احساس و اندیشه
✍ جنون جاذبه:
خانواده، بسترِ عشقی عمیق و، بی ریاست
بکرِ مهرش، بهتر از: جامی عقیق و، پُربهاست
در دلش، گُل می کند، دل لحظه های نابِ ناز
سبزه زارانِ نهانش، تا هماره، باصفاست
در رگش، جاری مدام امواجِ جان است و، نفس
موجِ...
کوه ، اگر به حرف بیاید از پدر
می گوید...
آریا ابراهیمی