متن داستان غم انگیز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات داستان غم انگیز
به نام خداوندی که غم را آفریده
عنوان: نامهای به سفر بیبرگشت
ژانر: تراژدی، عاشقانه
اثر: مریم فواضلی
آخرین باری که دیدمت، چشمانت سرد و بیروح بودند. چونان قلعهای محصن در میان مهگرفتهترین روزهای زمستان بیآنکه نگاهی به من بیاندازند. انگار از من عبور کردی بدون آنکه در نگاهت، ردپایی...
حواسم به خودم هست
نه به گنجشکی که در کوچه ی بارانی تو
دانه های خیس باران را می چیند،
نه به نجوای پروانه ها که بر لبه ی پنجره
با، باد هم آواز می شوند.
ذهنم تنها در مدار رینود می چرخد،
واین پرسش که چرا تب آتشین من...
روزگار با وجدان باش و ب دنیا بگو بر ما چه گذشت..
بگو درد را آرام آرام با جان مزه کردیم تلخ بود و باز این تلخی درد
…….
سلام
این متن رو برای تو مینویسم شاید یه وقتی خوندیش
بزار از اولش شروع کنم هرچیزی که یادمه رو میخوام بگم
از وقتی که باهات آشنا شدم وقتی که به عنوان نقش مادر و پسر رابطه ای باهم داشتیم ، برای معرفی یه کانال اومده بودی ازت سن و...