متن تجربه تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تجربه تلخ
دیروز یکی اس داد میتونیم با هم بیشتر آشنا شیم ؟
گفتم شما؟ گفت حالا آشنا میشیم
من قدم ۱۷۳ و۶۹کیلو
گفتم مگه میخوام گوسفند بخرم؟
دیگه جواب نداد :|
ساده نبودم امان از تجربه بی وفایان
زمستان دیده را نیاز به بهار نیست
اینو به خاطرت بسپار؛
همیشه به آدما
به اندازه ای محبت کن
که بعدش مجبور نشی
ثابت کنی که یه احمق نیستی
می نویسم که فراموش نکنم
می نویسم که بدانم
می نویسم که درس بگیرم
می نویسم که تجربه نشود
می نویسم که به خود قول دهم
می نویسم که فقط خود باید مراقب خود بود و دگر هیچ.
توقع را صفر کن، تلاش ات را صد.
انساט ؋ـراموش نمیکنـہ عبرت مے گیره..
روزگار با وجدان باش و ب دنیا بگو بر ما چه گذشت..
بگو درد را آرام آرام با جان مزه کردیم تلخ بود و باز این تلخی درد
…….