پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اولین باری که دلت برایِ یکی میلرزه با آغوش باز ازش استقبال میکنی!چون انقدر حسش خوبه که چشماتو رو همه چی میبنده...به این فکر نمیکنی که تهش چی قراره بشه ، تو همون لحظه عاشقی میکنی!وقتی به هر دلیلی از دستش میدی تا مدتها درِ قلبتو محکم میبندی که دیگه هیچکس پا توش نذاره...برای بار دوم اگر کسی پیدا شه که دلتو بلرزونه، که نسبت بهش یه حسِ مثبت داشته باشی، که فقط خودشو ببینی و با نفر قبلی مقایسش نکنی، میترسی! خیلی میترسی...چون تجربه ی تلخ داری.....
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،غصه هم میگذرد،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز...!!زندگی ذره کاهیست،که کوهش کردیم،زندگی نام نکویی ست،که خارش کردیم،زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،زندگی نیست بجزدیدن یارزندگی نیست بجزعشق،بجزحرف محبت به کسی،ورنه هرخاروخسی،زندگی کرده بسی،زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر ب...