خود در جان چه داشتی؟
روح من از خود تو جان گرفت…
المیرا پناهی درین کبود...
خود تو چه در جان داشت؟؟
روح من ز خود تو باز جان گرفت!!!
المیرا پناهی درین کبود...
قلبمان ویران شد در امتداد این فاصله هاا
امان از این فاصله هااا
پناهی درین کبود...
هوایی میشوم وقتی هوای دلبری دارد
به خود میگویم انگاری !!!
هنوزم دوستم دارد
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
دکتر گفت غلظت خونت بالاست
گفتم تو در رگهایم جریان داری!...
دوست داشتن مسئولیت داره
اگه از پسش برنمیای
اصلا بیانش نکن!
فاطیماه نویسنده وشاعر...