دوشنبه , ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
یک روز که دور نیستبه سینه می فشارمتآنقدر که استخوان هایتدر سینه ام حل شود&و با هر نفس کشیدنت...عطری از دوست داشتندر فضا پراکنده شود&یک صحنه درام رمانتیکبا اغازی از بوسه^atefeh.mokhtari...
تو تمام منیو من بی تو تمامعشق تولمس لایتناهی آغوش خداستکه ناب ترین رایحه ی دوست داشتن را در جهان ساکنم می پراکند......
یه روزی میاد که همه چی درست میشه...!!!دیگه نه نگران رفتن آدم ها میشی،نه ترس از دست دادنشون غمگینت میکنه..!! یه روزی میاد که همه چی درست میشه هیچوقت وابسته حضور یکنفر نمیشی هرگز به خودت اجازه نمیدی آدمی که بارها زخمیت کرد بازم کنارت باشه...یه روز همه چی درست میشه،صدای خنده هات کر کننده کائنات میشن...بیشترین حواست سمت حال خوب خودت جمع شده، به خودت بیشتر از همه چی بها میدی،یه روز همه چی درست میشهو تو میفهمی برای خیلی ها دوستداشتنی ترینی، بر...
میدونی کجا دوستداشتن قشنگ وبا ارزش میشه..؟! وقتی میون احوال بد،گریه های بی وقفه ،ترس های همیشگی، یکی باشه که«قربة الی هو» معنی بشه و بهش پناه ببری و میون اون تیرگی،آغوشش رولمس کنی و کنار گوش سمت چپشبگی:عزیزم به قول حضرت مولانا:«جای گله نیست چون تو هستی همه هست»...
پای دوست داشتنت ایستاده ام 🏷♾همچو درخت ڪاج 🌲✨..،روبروی پاییز 🖐🏻💕•...
دوستی یک حس عمیق درونی است که از قلب و روح، و احساسات و عواطف درونی انسان نشأت گرفته و جاری می شود. یعنی لازم است وقتی با کسی پیمان دوستی برقرار می کنید او را عمیق و خالصانه دوست بدارید و آن موقع است که خواهید دید ساعت ها در روز به او می اندیشید و دائما به یادش هستید. نگران زندگی و مشکلاتش هستید، شادی اش، برایت شادمانی به ارمغان می آورد و اندوه او قلبت را آزرده خواهد کرداینگونه دوستی ها شاید آرمانی و دشوار به نظر برسد اما در واقع ...
کاشامروزاتفاق قشنگی می افتاد.مثلاکمی نگرانم می شدی!یا اصلازنگ می زدی و می گفتی“دوستت دارم”...
ساز زندگی با دوست داشتن ومهربانی کوک می شود.با شور بزن ، از عشق بخوان،❤️تا برایت زیبا برقصد....
چقدر زیباستکسی را دوست بداریمنه از رویِ “نیاز”نه از رویِ “اجبار”و نه از رویِ “تنهایی”فقط برای اینکه …ارزشِ “دوست داشتن” دارد...
دلم میخواد بپرسه دوسم داری؟بگم وقتی که قشنگی،جذابی همه دوسِت دارن،من وقتی چروک زیر چشمت بیفته، دستات بلرزه ام دوسِت دارم،من اونجا که همه چیو باختی ام دوسِتت دارم،تو اوج خوب نبودنتم دوسِت دارم،اصلا ببینمن آدم دوست داشتن تو تویِ روزای تنهایی و سختیتم......
من نه اولین عشقِ او بودم و نهشبیه آخرین هایشمن نیمه ی پرِ لیوان زندگیش بودم...شاید هم اضافی بودم،ماندم میان دوست داشتنها و نداشتن های او،تو من را بلد نبودی!!!!!سردی نگاهت...عطش عشقم را خاموش کرد...شدم دلسرد و مغرور....حتی دلم هم از دستت افتاد و شکست!!و این شد عاقبت عاشقی ما......
نوشتم نکنه نوازش خیالت راه های رسیدن به آغوشت را مسدود کرده نوشتی، اخه من باوردارم تو شب رویاهاتقشنگ ترم عزیزترم نوشتم، تو بیا قول میدمخسته ات نکنمبا دوست داشتنم....
بعضی موقع ها خودمون دوست نداریم حالمون خوب شه…چون «درد» آخرین حلقه ی اتصالمون به چیزیه که از دست دادیم...!...
مهربان ترین قسمتِ زندگیِ هر شخصی؛زمانی ست که آن کسی را که دوست دارد، دوستش بدارد!منظورم را می فهمی؟اینکه کسی باشد که تو را آنطور که دلت میخواهد دوست بدارد، می شود مهربان ترین قسمتِ زندگیِ تو.. نسبت به تمامِ مسائل خوش بین می شوی، لبخند میزنی، ایده می دهی، فکرت باز می شود و حتا دیگر نسبت به مسائلی که دلت را میزد واکنش نشان نمیدهی!در دوست داشتن، نیروی عجیبی نهفته استاین را وقتی که تو را خیلی دوست داشتم فهمیدم!...
نادر ابراهیمی :عشق در لحظه پدید می آیددوست داشتن در امتداد زمان....
گاهى براى روزهاى تلخ بى حوصلگى، یک بوسه، بوى خوش یک پیراهن، و یا شنیدن یک “دوستت دارم” ساده، یک جور عجیبی حال آدم را عوض میکند، و آدم میفهمد که همه ی لذت دنیا، داشتن کسی ست که دوست داشتن را در روزهای سخت، بهتر بلد است …...
گاهی دوست داشتن یواشکی هم بد نیستاینجوری داریش، با اینکه نداریشارس آرامی...
دوست دارم نوشتن رانوشتنی که علتش تو باشیکلمات را آغشته کرده امآغشته به جوهری از جنس عشقاز زیبایی ات خواهم نوشتخواهم نوشت از چشمانی که می دانم جز تو کسی را بر دیده نمی پسندندو می نویسم از عشقیکه من آغاز را بر آن خواندمو پایانی برایش نخواهم دید امیررضا بارونیان...
مثل باران خدا که از در و دیوار زمین می ریزد دارمت دوست تو خود دانی و باران خدا...
هرچند این روزها دنیا هیچ جای مهربانی نیست اما در چنین شرایطی هر قطره مهربانی زندگی بخش است....
بەردەوام منەتمان بە وشەی گەڕانەوەی ناو گۆرانیەکان دەمێنێتچونکا مرۆڤ لە خۆشەویستیدا قەت توانای کشانەوەی لە کاتی گونجاودا نیە.!◇همیشگی ست قدردانی و سپاس مابه تعداد کلمات به کار رفته در آوازهایمان،چونکه انسان در عشق و دوست داشتن هرگز توانایی عقب کشیدن در وقت موعود را ندارد.شعر: برگردان: ...
و من آهسته آهستهآرام آرامدر لحظه ای که فکرش را هم نمیکردمبا نیم نگاه توبا موهای پریشانتو خنده های ریزتاز این رو به آن رو شدمبلهمن از دوباره متولد شدمکجا بودیکجا بودی؟زندگیمکه این همه من ،سیاهی دیدم...✍مهدیه باریکانی...
به صحرا بنیرم صحراتوبینمبه دریا بنیرم دریاتوبینمبه هرجابینرم ازکوه ازدشت فکر تو ازسر من بیرون نمی رود🌹❤...
کسی که دوستتون داره همه حرفاتونو باور میکنهمردباشیددروغ نگید🌹...
دوست داشتنتمشغله ی من ست!...خدا نکند ختم شود. (رها)...
مثل یک ایرانیکه میون۱۹۵ کشورعشق به وطنش را با تمومسختی ها به همه چی ترجیح میدهدوست دارم....
تو چقدر میان اینهمه اگرباید شعر قیصر امین پور منی....
ولی تو دنیای عاشقانه هامونکه شبیه به مسئله های شیمی میمونهبیا بهم قول بده ، پروتون باشی ،تا من الکترون ، هزاران بار دورت بگردم ......
ولی من همون جوونه ای بودم که تو صدات شکوفه داد🌿❤️...
لبخند هایش را لا به لای مو هایم بافته ام تا مبادا نسیمی بوزد و لبخندش را به صحرا و بیابان ببردآنجایی که از نظرم محو شودعزیزحسینی...
من اما می توانستم همه را دوست داشته باشم اگر دوست داشتن را با تو شروع نکرده بودم....
یک جایی شنیدم که می گفت:"کسی که تاج رو بخواد،سنگینی تاج هم تحمل می کنه..."خواستم بگم اگه کسی واقعا شما رو بخواهد ضعف ها، بد قلقی ها،شکست ها،کمبود های شما را هم میخواهد،و از آنها دلیلی برای رفتن نمی سازد...میماند و در کنار هماز همدیگه آدم های بهتری میسازید،نه با اصرار به تغییر" بلکه با عشق به آنچه هستی"...
مراپروانه کنبالم ببخشو بگذار در ملکوت نگاهتدیوانه ای شوم کهیکسره عشقت را طواف می دارم وفریاد می دارم که دوستت دارمبگذار بعد از بارش چشمان مهرگسترترنگین کمان بوسه هایم رابه روی گونه های ابدیده ات عرضه بدارمو بر تارک قلب مهربانتشعر دوست داشتنم را بنگارم......
کاش دوستم داشت اما نه هر دوس داشتنی،جسمم را نه، روحم را کاش روحم را دوست داشت؛ فارغ از هر مالکیت...!ساحل هاشمی...
وابسته به هیجانات و لذت های زودگذر زندگی نباش! دوست داشتن احساس ثابتی نیست گاهی میشود یک تکه سنگ را هم دوست داشتفقط باید باور داشت که آیا واقعا دوست داری یا نه؟!بهنوش ولی زاده...
در یکی از نامه هایش نوشته بود :دوست داشتن را از خدا یاد بگیر هوا که سرد میشود پیراهنی از جنس خورشید برای زمینش می بافد سحر غزانی...
جهان نو شدو من یک سالِ دیگر بیشتر دوستت دارم!برای من فرقی نداردنو شدن در زمستان و ژانویه باشدیا در فروردین و بهار!برای من هر روزی از دوست داشتنِ تویعنی نو شدن!یعنی بابا نوئل داشتن و حاجی فیروز دیدن!یعنی تو را داشتنبوییدننفس کشیدن...!...
تحمل میکنم فراغت رانبودنت را...نداشتنت را...به من گفتی چرا هرچقدر من ابراز میکنم علاقه ام را نسبت به توتو با تبسمی مرموز سکوت میکنی؟و تو چه میدانستی پشت آن سکوتم و زیر لبخندمرموزم راز عشق و فریادهای من عاشقت هستم نهفته بود...تمام هستی من...امروز که پایان جملاتت به من گفتی مواظب خودت باش بغصی نفرین شده راه گلویم را بست و دیگرنتوانستم صحبت کنم و تو محو شدی و تومیدانستی که من بدون تو نمیخواهم زنده بمانم...چگونه میتوانم مواظب خودم ...
دوست داشتنت هر چه می گذرد بیشتر خلع سلاحم می کند بی سببتو را دوست دارم ...
دستانم را بگیر؛ دیگر نیازی به دنیا و آدم هایش نخواهم داشت چرا که تو برای تمام من کافیست......
بیا ادبیات حرف هایت را عوض کنیم..ابهام را بی خیال شویم..تکرار من را حذف کنیم..بیا قافیه های شعرت را بلعکس کنیم..نیست هایت را، یک به یک حذف کنیم..بیا بار دگر از تو دلت را بیان کنیم.. قلمش حرف های تو .. کاغذش قلبم..بیا دوست داشتن هایت را حک کنیم.....
فراوان گفته ام باتو که چون جان دوستت دارم..تو هم ابراز عشقی کن. مده با طعنه آزارم..بمان پیشم که میمیرم من از دوری تو آخرمرو بامن بمان گاهی. بده توفیق دیدارم......
برای کسی چشمای قشنگت را بارونی کنکه تو سی سالگیتبرای خنده هایی که برای تو ساخت احساس خوشبختی کنینه اینکه بابت اون روزهاآه پشیمونی بکشی...
زیاد عاشق را مجنون می کند . اما عشق تو مرا عاقل کرده است . آنقدر که از تو گذشتم تا تو معشوق بمانی تا تومغرور بمانی و تا آخر عمرت تو فقط ناز کنی ، چون که من ناز کشیدن بلدم . و فقط آمده ام ناز چشمان تو را زیبا بکشم . حرفهای ناگفته چشمان تو را قافیه دار کنم ، ترجمه با شعر کنم . تا که نسلهای آینده بدانند ، چشمهای تو چه شعرهایی قشنگی از عشق می گفت ، از محبت میگفت ، و نمیگویم که غم چشمانت چه به روز و شب یک مرد آورد . و نمی گویم آن دو چشم مستت ، با د...
💭من خیلی وقت است عشق را پیدا کرده ام.عشق جایی میان چمدان کهنه مادربزرگ به رنگ یک جفت گوشواره ی فیروزه ای آنهم با اولین پس انداز آقاجان پنهان شده بود .عشق شکلاتی آب شده در جیب آن پیرمردی بود که قند داشت اما حاجیه خانم جان خودش را قسم داده بود ...من خیلی وقت است پیدایش کرده ام اولین بار در دست خانم جانم دیدمش آنهم وقتی پدربزرگ تنها با یک زیرپوش آبی رفته بود سری به ناودان ها بزند و علت چکه کردن سقف را جویا شود، او دو کتلت داغ را به همرا...
لم اراک ووقعت فی حبک لا اعرف کیف اشعر حالما اراک عندما اکون هذه الایام اصاب بالجنون واموت.زینب امیری...
محبوب منتو که میخندی جهان پر آشوب آرام میگیرد جنگ ها تمام میشوند و سربازان خسته به خانه هایشان برمیگردند تو که میخندی زمستان میرود بساطش را جای دیگری پهن میکندو من سرم گرم دوست داشتن تو میشود❤کوثرمرادی فر...
مرداد من گرمای دستاته عشقم فقط عطرروموهاتهزیباترین نقاشی دنیا نقاشی چشمای زیباتهانقد که جذابی نمیدونم انگار خداهم محو سیماتهکوثرمرادی فر...
چشم های تو آغاز غرق شدنم بود عزیزحسینی...
زندگی جاریست، برخیزپنجره را رو به روئیدن احساسو شکفتن عشق باز کنفصل تبسم گل، فصل وزیدن نسیم عاشقی نزدیک استببین چگونه خاطرت عطر افشانی می کند مشامم رابیا برایت سیب ممنوعه ی حوا را بچینمحتی اگر از هر دو جهان رانده شومبا ترنم دلنواز بلبلان و رقص زیبای شاخه ها،برایت شعر دوست داشتن را دکلمه کنمرویای زیباییست با تو به انتظار فصل روییدن ،و شوق شبنم های نشسته بر گونه ام چون الماسبه انتظارت تا با بهار از راه برسی وکنار چشمه ی جوشا...