تو ؛ شعر زیبای منی گیسوانت مثنوی چشمانت غزل لبت دو بیتی حالت که ردیف باشد قافیه لبخند توست ناب ترین شعر جهان بیا که من بخوانمت ....
این روزها در سرم نهالی شکوفه داده است که گرد عشق می پاشد و عطر آرامشش تمامم را در آغوش می کشد مست می شوم و خنکای نسیم حریر نازک خیالم را تا دشت ها می برد میرقصم و به جایی حوالی بهشت می رسم . آری گویا اردی بهشت...
اینجا بهار است و هنوز زندگی از پشت آوارهای دلم سرک می کشد ساز بودن می زند و روحم را می رقصاند . اینجا بهار است و هنوز عطر تنت پاورچین پاورچین از من بالا می رود و پیچک وار تمامم را در آغوش می گیرد . اینجا بهار است...
غم انگیزترین سکانس زندگی ام جایی ست که هیچ خاطره ای از تو روحم را نوازش نکرد . همه جا به دنبالت بودم هیچ جا نبودی . و "هیچ" تنها چیزی ست که بعد از تو سهم چشمان منتظر من شد .
دور شدی و من تنها در سکوت... مثل کوچیدن پرستوها از شهر و تنهایی یک درخت بعد از باد پاییزی مثل سکوت مرگبار ایستگاه بعد از سوت قطار . . ساده ولی سخت تو را از دست دادم .... .
عشق دور نیست .. همین که آرامش از نگاهت ببارد و هرم دستانت تب تند تنم را لمس کند واژه واژه دوستت دارم از لب هایمان می چکد و لا به لای دلدادگی هایمان عشق می روید ... ️️️
نَفَس بکش مرا عطر عاشقانه هایم مستت خواهد کرد .! ️️️
. تو بگو دوستت دارم بهار میپیچد لایِ موهایم و عشق شکوفه میزند!
ایستاده ام دُرست در مرز چشمانت نگاه کنی میمیرم نگاه نکنی میمیرم نفس بکش مرا عطر عاشقانه هایم مستت خواهد کرد ️
این که تو را نمی بینم دلیل فراموشی نمی شود من خدا را هم نمی بینم اما ضربان قلب من است مثل تو که در گوشه ی به غم نشسته ی قلبم عجیب می کوبی!
تو اگر نبودی شعر هم نبود و من زنی معمولی بودم ... حالا که هستی شعر هست و عشق و من گاهی حس می کنم یک پرنسس ام.....
صبح لب های توست هر بار که می بوسی ام پروانه ای در باغ دلم از خواب می پرد... ️️️
بهار می تواند نام تو باشد وقتی که در همهمه یِ سبزِ دلم دوستت دارم هایت شکوفه می زنند....️ ️️️
گناه دوست داشتنت را به گردن می گیرم و جهنم را به جان می خرم فقط یک بار دیگر چشمهایت را ببند و مرا ببوس...
دلم خوش است به بودنت همینجا زیر سقف همین شهر تنها چند خیابان و کوچه و خانه فاصله داریم دلم خوش است که هستی همینجا کنار تپش های بیقرار دلم ....
دستانم بوی عشق می دهند. بوی انار و خرمالو... آنقدر که کوچه های پاییز را دست در دست خیالت قدم زدم!
چشم باز کن به عشق تو روز دیگری را آغاز کرده ام بتاب بر من طلوع کن تا رویاهای نیمه شبم در آغوشِ گرم تو تعبیر شوند... ️️️
پیشانی ات را به پیشانی ام بچسبان و در چشم هایم خیره شو خسته ام از سکوت این بار می خواهم دوست داشتن را روی لب هایت فریاد بکشم...
جانانم! داشتنت خوشبختی بودنت امید... بمان با من تا کام زندگی را با فنجان فنجان عشق️ شیرین کنیم...!
دلتنگی ؛ واژه ای بی معناست وقتی تو در لحظه هایم نفس می کشی و از دور به من نزدیکی هیچ کس مثل من تو را با خود ندارد ...!
بودنت همه چیز راعوض میکند امااینکه کنارم باشی یانباشی فرقی نمیکندتو مدام روی بندبندتنم قدم میزنی و درآسمان دلم پرواز میکنی همین که نفس میکشی قدم میزنی میخندی برای من یعنی همه چیز
صبح است چه بی تابانه می خواهمت و برای گفتن دوستت دارم لحظه شماری می کنم بیدار شو ! ️️️
جانانم... داشتنت خوشبختی بودنت امید و دستانت پناه من اند.... بمان با من تا ڪام زندگی را با فنجان فنجان عشق، شیرین کنیم... ️️️