شعرزیبا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرزیبا
اگر چه آسمانت بی نقاب است
پر از ردعبور آفتاب است
به هرجا چشم می چرخانی،اما
سراب اندر سراب اندر سراب است.
رضاحدادیان
دوبیتی
درست در همین سطر
در همین نقطه
ریشه های این شعر
تاویل می کند
ارتعاش پرواز را
مریم گمار
سررفته بود
حوصله ی اشک
افتاد.
رضاحدادیان
از پنجره ی صبح، دهان ساخته اند
بر بالِ نسیم، آشیان ساخته اند
هربار تو را دید دلِ من پَر زد
انگار تو را از آسمان ساخته اند.
رضاحدادیان
لابه لای جمله ها
کلمه ای تنها مانده است
که منم.
رضاحدادیان
تنها
شکوفه می داند
چه کشیده ام
از دست تگرگ.
رضاحدادیان
بگذار برف ببارد درمتن!
شعرهایم تصمیم خود را گرفته اند
می خواهند سپید باشند.
رضاحدادیان
خیابان
عبور می کند از اتوبوس
تا در خیابان بهار
تو
مرا شکوفه شوی
ومن
تو را پروانه.
رضاحدادیان
وَ سطر آخر است وسایه ای بر خاک می ریزد-
-که تندیسی تَرَک خورده ست،می دانی؟..نمی دانی
نمی دانی
رضاحدادیان
گُلی لبریز افسون،بی خیال گریه های شمع-
-دلِ پروانه را بُرده ست،می دانی؟...نمی دانی
رضاحدادیان
عجب جشن قشنگی!میز آماده ست،امّاحیف-
-کسی سهم مرا خورده ست،می دانی؟... نمی دانی رضاحدادیان
شب است و کوچه ی آه و غرورِ آسمانی که-
-شبیه من،زمین خورده ست،می دانی؟...نمی دانی
رضاحدادیان
چمدانی بود
که هرگز باز نشد
دلم.
رضاحدادیان
در می آورد
صدای برگهارا
پاییز.
رضاحدادیان
تنها
شکوفه می داند
چه کشیده ام
از دست تگرگ.
رضاحدادیان