دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا گاه می گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا
مرد من ... تو بعد از پدرم واقعی ترین و مردانه ترین مرد دنیای کوچک دخترانه ام هستی...
پدر آه کشید مادر گریست من... از تکه های بغض آویزانم!
پدر با کوله باری از عشق و مهربانی و محبت قامتت الف بود دال شد
ما با هم بهترین پدر و مادر دنیا میشیم مگه نه؟
بهترین هدیه برای پدر افتخارات فرزندش است
گل دخترم تو بهانه زندگی منی چشمانت دریا و عطر تنت، چون عطر بهار نارنج با تو دانستم زندگی زیباست با تو دانستم معنای مادر بودن و پدر شدن را عاشق شدن را آمدنت آغاز عاشقانههای ما شد خانهام با نور تو روشن شد و رونق گرفت آرامشِ جانم شدی...
دخترم جهان با خندههای تو معنا خواهد داشت با تو بهار که لبریز شکوفههاست دیدن دارد دخترم، چون تو هستی شمعدانیهای لب پنجره، این گونه زیبا گل کردند و عطر سیب معنا دارد با تو پدر معنا پیدا میکند و مادر بهشتی میشود
دلم گرفته پدر برایم بهار بفرستید زشهر کودکیم یادگار بفرستید دلم گرفته پدر روزگار با من نیست دعای خیرو صدای دو تار بفرستید
بشنو ای دوست که از مرگ حذر نیست که نیست غیر تسلیم و رضا چاره ای نیست که نیست مرگ یاران همه سخت است عزیزان زما ماتمی سخت تر از مرگ پدر نیست که نیست
راحت نوشتیم بابا نان داد ! بی آنکه بدانیم بابا چه سخت ، برای نان همه جوانیش را داد ...
گفت : با پدر یه جمله بساز گفتم: من با پدر جمله نمیسازم ، دنیامو می سازم
بابا جون وقتی نبودی نبودنت همه جا بود...