خستگی را - چای یا قهوه؟ نه عزیزم - چشمهای تو!
بهترین لبخندها و بوسههای من نثارت باد کاستیهای مرا میدانی اما همچنانم دوست میداری
بوسههای تو بی نقص خندههای تو کامل
ترتیب مسکن ها: + کدئین.. +مرفین.. + تو
میخوام که دلم یکی بشه با دل تو...
برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن
بعدِ رفتنت/ دیگر/گرم نشد دستم/مشتی خاطره/رودی از اشک/تنهایی ، گیسوی شب را میبافد
تو که رفتی همه ی مزرعه ها خشکیدند باغ من بعد تو صد جعبه زمستان داده...!
با تو دلم خوشه دلبر جان
بین این همه آدم من چرا قفل تو شدم
دلبر جانم قلب که جای خود دارد اگر بمانی ثانیه به ثانیه عمرم را فدایت میکنم
من عشق رو تو صدای خندش پیدا کردم ...
با ترس و لرز، حرف دلم را زدم به تو من دال و واو و سین و ت دارم تو را ، بفهم
بگذار نقش هایمان را جا به جا کنیم تو منتظر بمان من بر نمی گردم...!
حضرت یار حضرت دلبر معشوقا پی قرار شما بودن خوب است...
نمی دانم چه بر سر قلبم آمده که مرا رها می کند تا به تو برسد...
دوستت دارم نه از روی شکم سیری به تو آنگونه محتاجم که جوانه ای به نور
ما را هنر چشم تو عاشق بنمود..
- تنها زندگی میکنی؟ + نه، یاد کسی با من است...
شب زیباترین ترانه می شود، وقتی .. آغوشت را به من میسپاری، و مرا در بستر گرم آغوشت می فشاری...!
من چه میکردم به عالم گر نمیدیدم تو را؟
ای یار بِکِش دستم آنجا که تو آنجایی..
عشق یعنی تو بخندی من از داشتنت عطشم ببشتر از لحظه اول بشود
بهت گفته بودم ک بودنت دلخوشیمه..