جهانی آرزو دارم ، به دور از جنگ و خونریزی خدایا مستجابش کن ، چه دنیای غم انگیزی
آن ها که اهل صلحند بردند زندگی را وین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی
و اما چشمانش صبح پیروزی بود چشمانش را گرفت جنگ اغاز شد..
با جنگ هیچ آرامشی ترسیم نمی شود رسم جنگ آوران آشوب است !
او مدارا کردنش با من شبیه جنگ بود چشم می بست و دلم تنگ نگاهش می شد هی..
بخاطرش جنگ راه بنداز قسمت واسه ترسوهاست !!
از من فقط خبر داشت همین! مثل مردمی که می دانند جایی از جهان جنگ است...
سیاست مداران .. جنگ را بر عکس می خوانند که چنین به آن مشتاق اند .
به من برگرد . چون مردُمی پس از جنگ .. به خرابه هاے شهر و خانه شان .
کبود و سرخ و بنفش و ... هزار رنگ تر از این جناب جنگ! بفرما جهان قشنگ تر از این
یک لشکرِ چشم تو و یک قلب من زار در جنگ نبودی که ببینی چه کشیدم . .
غمگینم چونان پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ برمی گردد ، پسرش نیست
بچه تر که بودم به بابام گفتم میشه از خاطرات جبهه برام بگی؟ شروع کرد یه داستانایی تعریف کرد برام از رشادتاش که تهش اینجوری بود که بهخاطر پدرم ما پیروز جنگ شدیم.
زندگی چنین تقلایی است : جنگی است که هر روز تکرار میشود و لحظات شادش خلسههایی کوتاهاند که بهایی گزاف برایشان پرداخت میکنی ...
دیگه به درد نمیخوره این دنیا خشم،فقر،جنگ کُره زمین روفراگرفته! دیگه زیبایی وجود نداره.... .
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید تو یکی نهای هزاری ، تو چراغ خود بر افروز
هنر عالی جنگ این است که دشمنت را بدون جنگیدن شکست دهی
اعتقاد من اینست که کشتن تحت نام جنگ، چیزی جز به قتل رساندن نیست.
تو نمی توانی همزمان هم از جنگ جلوگیری کنی و هم برای جنگ آماده شوی.
تنها مردگان پایان جنگ را دیده اند.
هر نوع سرکوبی منجر به ایجاد جنگ می شود.
فکر نمی کنم هیچ کس در جنگ راجع به خود به عنوان قهرمان فکر کند.
من یک جنگ را به اندازۀ کافی دیدهام که آرزو کنم هرگز جنگ دیگری را نبینم.
وقتی وارد جنگ شوید، هر دو طرف کاملا شکست می خورند.