شاهد مرگ غم انگیز بهارم، چه کنم؟ ابر دلتنگم، اگر زار نبارم چه کنم؟
دمِ عید باشد و تو نباشى! آدم دلش مى خواهد فقط گریه کند ...
دلتنگی معنی نداره! درد داره...
جایش چقدر خالیست او را می گویم تنها چیزی که برام گذاشت «دلتنگی ست» .
پدر! روزت رسید و من ندارمت...
برف آمدنت را به تاخیر انداخته بود و اکنون کرونا کی به من میرسی؟
کاش میشد بهش گفت . . . نبودنت اذیتم میکنه وصله یِ تَن
متنفرم از غروب جمعه ای که تو را از من گرفت مادرم
مادرم جمعه یعنی شمارش جمعه های هفته ای که ...باز بی تو گذشت
بالاخره یک روز سهمم را از این جمعه های دلتنگی میگیرم...! روزی که عصرش،در کنار تو بخیر شود... جمعه ها این روز را به من بدهکارند...
مامان نبودنت جمعه هایی است پر از دلتنگی... من هر چه بلد باشم نداشتنت رو نابلدم
خاطرات خاک خورده دردهای نهان شعرهای بی مخاطب سوغات جمعهها.
بی رحم ترین حالتِ یک شهر همین است باران و خیابان و من و جای تو خالی ...
چقدر جایِ تو اینجا کنارِ من تویِ نگاهِ من خالیست... .
آه...... من تو را می خواهم... خسته ام از تلفن چت پیامک... من حضورت را می خواهم!!! لعنت به این دوری...
زمستان است و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند ولى . . . نمیدانم چرا دارند این روزها هى بلندتر میشوند، بى تو !
دلتنگی رد پایت را در سینه میجوید تنهایی صدا میزند پاسخی نمیدهد خیالت
وقتی حصارِ فاصله ویران نمی شود تنها بخند و خاطره ها را مرور کن
دلم همیشه برای نگاهت تنگ است اگرنگاهت فرصتی داشت به یادم باش...
باران را دوست دارم ... به دلتنگیِ چشمهایَم عجیب می آید
تویی بهانه آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
بعد از تو هی سیگار،هی سیگار،هی سیگار تهران پر از دود است،وقتش نیست برگردی؟
دلتنگی مرض عجیبیست! آدم را آرام آرام، ناآرام میکند...
پنج شنبه شد و مقبره ی تنگ دلم تنگ تر شد... کجایی بابا؟