متن شاهد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاهد
هر شب در بستر تنهایی
به شوق نور نگاهت
به خیالت سفر می کنم
و غروب غم هایم را
به قلبم نوید می دهم
بیا که مدت هاست می خواهم
شاهد طلوع عشق
با چشم های تو باشم
مجید رفیع زاد
شهر به خواب می رود
شب تنها شاهد
بی قراری هایم می شود
و من به امید آمدنت
با قایق خیال
کنار ساحل چشم هایت پارو می زنم
بیا که در انتظار موج نگاهت
دریا را در آغوش گرفته ام
مجید رفیع زاد
باران می بارد
تو کجایی آخر ...
مگر آن روز ندادی دل ما را سوگند
به همین بارش باران که شود شاهد ما
نرویم هیچ کجا از سر دعوا
تو کجایی اخر ...
باران می بارد
همه دکلمه ها را خودش می خواند
تو کجایی آخر ...
باران ...
دلش...