چَشمِ شهریوری ات روشن باد مِهرَت آمد ، قدمش آذین کن
رنگ انار و عطر شهریور هنگامه ی غوغای پاییز است ...
چه زود پاییز آمد من هنوز گرفتار شهریور آغوش توام...
شهریور نار در دامن عروسِ تابستان انداخت
و من شهریورم. همانی که سبز می آید و زرد می رود.
"شهریور" به نیمه رسید، پاییز نزدیک است ... بیا به فکر عاشقی باشیم.
بی توشهریور من نسخه ای از پاییز است سی و یک روز قرار است که ابری باشم...
شهریور است... بیا و امتحان تمامِ بوسه های تجدید شده را یکجا از لبانم بگیر...
ماه شهریور پر است از خاطرات عشق من من به جان تا زنده باشم، عاشق شهریورم...
قلبم تیر می کشید از شهریوری که مهر را قربانی آذر کرد ....
سرشارم از تو مثل شهریوری که بوی عطرش تمام شهر را روی سرش گذاشته...
عجب عطر دل انگیزی دارد این شهریور که هر دم مرا یاد تو می اندازد...
مثل آذر ماه کردستان نبودت سرد بود کلبه ی سرد مرا شهریور اهواز کن
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر به کارنامه ی مردود ظهر شهریور
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفت از غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد