متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
ای کاش میدانستم در کدامین خاک قدم میگزاری تا ان خاک را سرمه کرده و ب چشمانم بمالم..
مادر
تو جان و جهانی
تو روحی در روانم
بی تو این زندگی نیست جز یک ناتمام
تو میان من و مستی کدام را خواهی..؟
من تو را مست در آغوش خودم میخواهم...
با یه چشمک میبری، دین و ایمان مرا....
انتظارت چیست، مرا باز مسلمان دانی...
تو همان خواب قشنگی...
که به چشم منِ دیوانه نخواهد امد...
من میان آن سیه چشمان تو...
بارها و بارها دیده بودم عشق را...
درد و درمانم یکیست...
آن هم سیه چشمان توست...
تا صبح، قطره قطره به روی مزار خود
بی تو شبیه شمع، سراپا گریستم.
گم کرده راه، با چمدانی از انتظار
در ایستگاهِ شاید و امّا گریستم
امشب که میان چشم من بارانیست...
آیا نم باران زده بر خاطر تو...
دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری نشستم و تنها گریستم
وقتی که زد به سینه ی من ماه دستِ رد
با چشم های غرق تمنّا گریستم
مانند کوزه ای که شده گونه هاش تر
بر شانه های دخترِ دنیا گریستم
دیشب به روی دفترِ دریا گریستم
اشکم به ته رسید، دلم را گریستم
برای
گوشه نشینی ام
جایی
درگوشه ی دلت
داری
دگر دربند نیستند ،خاطراتت در افکارم
مثل باران باریدم و رها کردم خاطرات تلخت را
به باران اعتمادی نیست هر شب به یادت نمی بارد
ب دلم نظاره کن هرشب ز دلتنگی خون می بارد
دلم هوای بارانی می خواهد عشق ورزیدن و ب نفس افتادن..
عشق را در فیلم ها تماشا کردیم و در کتاب هاخواندیم در واقعیت رویا بافتیم…
عشق آنست که با سکوت پس زندو
با نگاهش ب آغوش کشد
ب آغوش بکش این من دیوانه را..