متن تزویر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تزویر
(تزویر)
تزویر ، صورتی ست که آن را وقار نیست
داغی ست بر جبین که بر آن اعتبار نیست
اغفال برگ و بار درختان ، مشو به دهر
آفت اگر به ریشه زند ، غیر خار نیست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
اهل دانش گر که هستی صادق و فرزانه باش
چون درختی سایه گستر زینت کاشانه باش
دور کن از خود تو بخل و کینه و تزویر را
در میان جمع خوبان همچنان پروانه باش
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
آدم سر به هوا
این همه آینه ها را به تماشا نبرید
منطق آل عبا را سر حاشا نبرید
کعبه ی دولت عشقست اگر مقصدتان
آبروی شهدا را سر مولا نبرید
روی سجاده ی تزویر بمانید ولی
سر خونین خدا را به کلیسا نبرید
دین و آئین شما رو بکدامین...
درگیر دلت بودم و این رسم وفا نیست
در پاسخ احساس دلم، ظلم روا نیست
آشفته و غمگینم و این کار خودی بود
سهرابم و زخمی شده ام، لیک دوا نیست
استاد غزل های نو و ساز و نوازم
صد حیف که دیگر به سرم شورِ نوا نیست
دلمرده شدم...
مرا بنویس که خط خطی شدم از نوشته های تزویر،از ته مانده های پوچی های آرزو، از ریسمان پوسیده ای که رنگ به رنگش دردی به پهنای عشق دارد. از تار پودم اندک سه تاری مانده که از نواختن های بی هنرمندانه کودک درونم، ساز نا کوکش گوش خراش ترین...