پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آس دل روی خشت باید نامیدخوشبختی سرنوشت باید نامیدای وسوسه ی دو سیب با طعم عسل!آغوش تو را بهشت باید نامید...
سرسبزی باغی از غزل، تقدیمترویای لبالب از عسل، تقدیمتدر را بگشا، عجب هوایی، به به!خوشبختی صبح، یک بغل تقدیمت...
عسل در کاسه یِ چینی بیاور گُل و انجیر و شیرینی بیاور تعارف کن به من لبخندِ خود رابرایم "عشق"، یک سینی بیاور...
روباه_وزاغوای به به،چ تیکه ای هستی اصلا انگار تو خودت جانیمیشوم بنده تو اصلاً من ،تو خودت انتهای ایمانیآخه شیرین تر از پیامت نیست ،که پیامت دهم بخوانی توعسلی تو برای من ای عشق ،ای صمیمی ترینِ پنهانیخنده هایت شبیه چیزی نیست ،من که میمیرم از برای لبتمن ندیدم شبیه تو آدم ،توی شَکم، که اصلا انسانیشده ام من شبیه آن روباه ،لب تو چون پنیر وزاغک وارتا به کِی من مجیز می گویم ،تا به کِی در سکوت میمانیلحظه ای هم مرا تو باور کن ،خوردن گول ه...
تنها تو را،،، تنها تو را، باید بغل کردجان را رها، از هر خداوند بدل کردوقتی تمام واژه ها، بوی تو دارندباید جنون شهر را هم، محتمل کردباید که از هر کوچه ی شهر تو کوچیدباید که بحران تو را اینگونه حل کردپیغمبری هم چون تو را، دنیا ندیدهدین تو را، باید فقط، باید عمل کردهر بار شعری از لب و چشمت نوشتمبا طعنه میگویند؛در شعرش عسل کردباید تو را، جغرافیای ناز نامیدتوصیف تو، شهر مرا هم مبتذل کردوصف تو، روحی تازه را، در شعر ...
ذاتت عسل است ای جان گفتت عسلی دیگر...
قاضی : چرا همسرتو کشتی؟ مرد متهم : یه ماسک صورت واسه خودش درست کرده با عسل و میوه و شیر و خیار اونوقت نهار عدسی گذاشته جلوم قاضی : شما تبرئه شدی...
کاش آرزوهایمان،آرزو نمانند.....تمناهایمان،به گِله، نرسند.....مرادمان،بی حاصل نشود....و کامِ بختمان،همیشه شیرین،چو عسل باشد......
جونم واست بگه...عشق کلاه شاپو نیست...که ی روز مُد بشهو ی روز دیگه بیفته از مُد...نَقل عاشقی...نَقل دیروز و امروز نیست که...نَقل ی عُمره...قبل حضرت آدم...تا قِیوم قیامت...راستشو بخوای...من میگم...دلی که با عشق زخمی نشه..دل نیست !ی مشت رگ و پِیِ...خشت و گلِ...به هیچ دردی نمی خوره !و اما عشق...تا دلت بخواد...شیرینه !هم خودش...هم دلتنگی هاش...شیرینه !قنده !عسله !حلواست !تا نچشی نمی فهمیچی می گم !ب...
دوست داشتنت...بوی خوب نان بِرشته می دهد...مزه ی خامه و عسل...و من همیشه جانم در می رود ...برای بوسیدنت...برای بوییدنت...خوشمزه ی دلخواه من !...
گفتن "من دوستت دارم" پُر از شیرینی است... .مزه اش در زیر باران ...از عسل دلچسب تر.... ....
عاشق شده ام دوباره خیلی سادهبه زندگی ام عشق تو معنا دادهزیبایی چشمان تو گیرم انداختمثل مگسی که در عسل افتاده...
اسم دوست دخترم که عسل بود رو روی بازوم خالکوبی کردم، وقتی کات کردیم نشد هیچکارش کنم رفتم جلوش نوشتم طبیعی...
همیشه لحظه هایم ...باتو مثل شهد شیرین است...عسل می ریزد از ...سر تا به پای دلبری هایت !️...
صبح ها کام من از ...نام تو شیرین می شودمزه ی دلچسب کندوی عسل️️️...
طعم عسل عالی لبهایت دلیلیستتا مشتری دائم کندوی تو باشم......
صبح بیرون آمد️از پسِ دلتنگیِ شب،چه دلپذیر می شود، صبحانه با عسل لب هایت....
عزیز دلم امروزت و هر روز دیگر از زندگیت، شیرین تر از عسل دنیایت غرق درشادی و آرامشو قلب مهربانت سرشار از شادی و امید تولدت مبارک...
زندگی گلی است که عشق عسل آن است....
خنده هایت چون عسل حتی از آن شیرینتراندهرلبت تمثیل زیبایی ز حوض کوثر است...
اول صبح لبت هست عسل یعنی چه؟تن من پیش تو فهمید بغل یعنی چه!میدهی بوسه پس از بوسه پس از بوسه چه خوببه من آموخته ای رد و بدل یعنی چه!...
صبح تنفس هوای توست گرم لبخندهایت عشق که سر می رسد،از چشم هایت عسل می ریزد!می نشیند، بر لبانم!غرق لذت می شود،دوست داشتنِ دلی، که دارد جانم را، شیرین می کند ....
تو باشی، قهوه ای باشد کنارش فال هم باشدو در فنجان تلخم ذرّه ای اقبال هم باشدچه می خواهد مگر دیوانه ای مثل من از دنیا؟در اوج قلّه ای باشد به پشتش بال هم باشدمن از خاطر نخواهم برد رنگ چشمهایت راعسل فاسد نخواهد شد اگر صد سال هم باشدتمنای کمک در عشق آسان نیست، این یعنیکسی حین سقوط از پرتگاهی لال هم باشدنگو با خنده ترکم کن که لبخندت شگون داردتوقّع داری آدم در عزا خوشحال هم باشد؟!...
هرروز صبح مے سرایمت اے بهترین غزلشیرین تراز حلاوت و مرغوب تراز عسلدیگر دلم براے دلے تنگ نمے شود تا تو ڪنارمنے اے عشق بے بدل ️️️...
صبح تنفس هوای توست گرم لبخندهایت عشق که سر می رسد،از چشم هایت عسل می ریزدمی نشیند، بر لبانمغرق لذت می شود،دوست داشتن دلی که دارد جانم را شیرین می کند ... ️️️...
رفته رفته می رود رخسارِ من از یادِ تومحو می گردد دلِ تب دارِ من از یاد تورفته رفته خنده هایم تلخ و پنهان می شودسرزمینِ قلبِ من بی تو ویران می شودرفته رفته غم درونِ چهره ام پَر می کشدجامِ زهرِ مردنم را چون عسل سر می کشد....
ای از تو شیرین عسل هامضمون ضرب المثل هاموی تو چین گسل هادر رشته کوهی زنانهگیرم که شاید نبایدگیر م نه شاید نبایدشاید که باید بگیرمیک دعوت از تو به خانهدر خانه من باشم و تووقتی که تو باشی و منهر شب که می باشد و میما را به ساز ای زمانهاین فصل اگر سر بگیردمن را که در بر بگیردهم عشق مصدر بگیردمی عشقمت عاشقانهعمری اگر برده باشمبا خوب بد کرده باشمدم بر نیاورده باشم...
دختری مثل برگ گل زیباو به شیرینی عسل دارمعطر احساس می دمد در منگل سرخی که در بغل دارمروزی از باغ یاسها آمددر تمامی هستی ام پیچیدزندگی در وجود من گل کردهر زمانی که دخترم خندیدگاهی احساس میکنم بایدیک فرشته از آسمان باشدیا خداوند نورها میخواستکوثر عاشقی روان باشد...
تا لبانت باز شدطعمِ عسل، از دست رفت!...
یک روز که پیغمبر ص از گرمی تابستان همراه علی ع میرفت در سایه ی نخلستان دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر آهسته فرود آمد بردامن پیغمبر ص بوسید عبایش را دور قدمش پرزد بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد پیغمبر ص از او پرسید آهسته بگو جانم طعم عسل...
من یه تلخیم که یه من عسلم شیرین نمیکنتم......
میام از شهر عشق و کوله بار من غزلپر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه طلوع تازه خواستن تو رگهای منه میام از شهر عشق و کوله بار من غزل پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل عسل مثل گله، گل بارون زده به شکل ناب عشق که از خواب اومده سکوت لحظه هاش هیاهوی غمه به گلبرگ صداش هجوم شبنمه نیاز من به او ، ورای خواستنه نیاز جویبار ، به جاری بودنه کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه تمام لحظه ها...
بابام یه عسل خریده که انقدر سفته فکنم زنبوره یبوست داشته...
به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدماگر عسل نمی دهی نیش هم نزن!چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟لب و چشم و زبان را باید گران خرید...
دو چشمت از عسل لبریز و لبهایت شکر داردبیا، هرچند میگویند: شیرینی ضرر دارد...
این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند ، ای کاش همیشه در چهره هایتان باقی بمانند!روز کودک مبارک...
تو دستات تیشه هم باشه قشنگهرقیب ریشه هم باشه قشنگه تو عینک می زنی، عیبی ندارهعسل تو شیشه هم باشه قشنگه......
زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کنبه زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کنباران را نفس بکش و باد را احساس کنزندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن...
کُندوی پر از عسل برایت شده ام!یُک دفتر پر غزل برایت شده ام؛تنها که شدی به یاد من افتادی،یک عشق ِعلی البدل برایت شده ام!...
عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهممیشودعشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچممیشودعشق گاهی شوکران تلخ و گاهی چونعسلگاه شیرین می شود ، گاهی پر از غممیشود……...
شیرین تر از آنی که بگویم عسل هستی...