متن سرنوشت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سرنوشت
نگران نباش دوست من
از اینکه به آغوش مرگ رفت وتو تنها مانده ای
ویا به نوعی دیگر تنهایت گذاشته و ترکت کرده است
وتو هیچ نمیدانی
سرنوشت برایت چه نگاشته بود
به گمانم زمان با تو بودن به همان مقدار، تقدیر بوده است.
دراین شهرویرانی
به جایی میروی کان خودنمیدانی
مواظب باش دل خلقی نلرزانی
کین بهترین راه هست ااگر دانی
قابی شدم افتاده از
دیوارهای پُرتَرَک
از سفرهی این زندگی
چیزی نخوردم جز کتک
دنیا مرا آموخت که
در پیچ و خم باشم فقط
یک لاک پشتِ در به در
دریای غم باشم فقط
در روزِ روشن میبَرَد
گردوی عمرم را کلاغ
من، حاصلِ تفریقِ شب
من، تک درختِ توی...
آنچه سرنوشت
درمن جا گذاشت
باقی مانده های دریاست
دلتنگی برای آب
و تو
به وسعتِ یک آه
طولانی تر از خیابان های تنهائی
درمن ممتد میشوی…
🍁🍁🍂🍂
هیجان انگیز بود
به دنیا آمدیم
شادیِ کودکی هایمان اندک
و رنجِ زندگی بسیار
مسیر سرنوشت هر چه باشد
سهمِ ما از این جهان
منصفانه نبود
اسماعیل دلبری
گاهی آدم، چه بی دفاع می شود
در برابرِ سرنوشت !
وقتی از دل می نوشت این سرنوشت/
نقطه ی دل، خارج از پرگار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
ترسیده ای ؟؟
از که ؟؟؟
از جهان؟من جهانت...
ازگرسنگی؟من گندمت ...
از بیابان؟ من بارانت...
از زمان ؟ من کودکیت ...
از سرنوشت ؟؟؟
آه...
من هم از سرنوشت میترسم ...
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام
قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام
شعله عشق از تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید
دفتر عشق تو پر از آتش است آمدی ای عشق تو بسوزانی ام ؟
دل...
زندگی ام را
به دستانِ سرنوشت می سپارم
تا من را ببرد
به هر ناکجا آبادی...!
کم کم
کامِ تلخِ روزگار
جانِ شیرینم را
گردن خواهد زد!
شیرین علیایی
@shirin oliyaee 🌱
وَ ما
قبل از هبوط
به قعر دوزخ
سقوط کردیم
تا سرنوشت را
برده باشیم...
اکنون
در سرزمین غم
آواره ایم
وَ تاریخ را
هر روز
تکرار میکنیم.
بی تو نفس می کشم و عمر تباه می کنم
در انتهای شعر خود ورق سیاه می کنم
میان لحظه های من فقط خیال روی توست
که روز و شب به قاب عکس تو نگاه می کنم
قسم به آیه آیه ی کلام قرآن مجید
به روی سجاده ی خود...
شاید سرنوشت از پیش تعیین شده باشه ولی به شانس ربطی نداره
بیشتر بستگی به دیدگاهمون به زندگی و تصمیم هایی که میگیریم داره
سرنوشت
یاد آن روزی که آزادی تامی داشتم
در پی آینده هی، هی، گام بر می داشتم
فکر های داشتم در پیش خود
شاید آن روزی که خود، دانه ای می کاشتم
گرچه حالا مانده ام در زیر گل
لای این گل من خزانی داشتم...
تو
انتخاب من نبودی؛
سرنوشتم بودی...
تنها انگیزه ی ماندنم؛
در این زندگی بی اعتبار...
...Saeideh...
صبح رویایی
دامن عشقت را
گره زد
به صبر سرنوشت
مینا نیک خواه