پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ملحفه سفید را روی جسد کشیدتا سه شمرد یک ،..دو ،..سه.ملحفه را برداشت جسد نبود همه کف می زدند چه شعبده بازی چه حرکت عجیبی ای کاش ای کاش من را هم غیب می کرد، گم می کرد، گم می شدم می رفتم در اعماق تاریکی پنهان می شدم چند دقیقه ای برای خودم، کنار خودم اما نمی شود که نمی شود هرجا که باشم ،هرجا که بروم ،راه فراری نیست من از آن جسد هم بی جان ترم در قبرم هستم خوابیده به پهلوی راست گوش چسبانده ام به خاک منتظر شنیدن گ...
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ(عَلَیهِ السَّلام): شَیئانِ لَو بَکَتِ الدِّماءَ عَلَیهِما عَینانِ حَتّى تُؤذِنا بِذَهابِلَم تَبلُغَا المِعشارَ مِن حَقَّیهِما فَقدُ الشَّبابِ و فُرقَةُ الأَحبابِدو چیز است که اگر چشمان آدم اشک بریزد و خون ببارد تا سفید شود یک دهم آن ادا نخواهد شدیکی از دست دادن جوانی و دیگری فراق و جدایی از محبوب 🖤کتاب عاشقانه های علی و زهرا تألیف مرحومة دکتر سادات رضوى به سند از أنوار العقول من اشعار وصى رسول (دیوان...
آمدنتقصه ی هواپیمای ربوده شده بوددر آسمان ابری خاطره هاهرگز به مقصد نمی رسید حتی با اسکورت چشم به راهی ام..........فیروزه سمیعی...
دیدن فرشته مرگ ، هر لحظه ارزوی چشمانم استاز ان زمان که اتش هجرانت ، نصیب و قسمت دلم شده است ......
هیچگاه نترسیدم چون تو در ذهن و قلبم همیشه و تا ابد ماندگاری...اما غمگین بوده ام... ولیکن ایمان دارم این دوری تمام میشود و هر دوی ما را خدا به هم باز می گرداند......
همونم همون، که با دستِ تنگ تو مشتم برات، صدف داشتمبا این حال هم، به هرکی که تو دلت خونه کرد شرف داشتمگذشتم ازت ،نگام کن منو ...نه حالم بده نه چشمم ترهشب آخره، تو هم هرچقدر ازم دور شی واست بهتره..._برشی از ترانه...
همیشه آبروی دلم را به این سه نقطه های لعنتی سپردم ...گلایه ها را در بقچه ای از بغض پیچیدمتا بر پنجره ی خاطرِ هیچکس ،غبارِ دلتنگی ننشانم... و در تمامِ دلنوشته هایم ،فقط از حجم نابرابر عشقِ "تو" و قلبِ بیتابِ "من" نوشتم ، "یار جان..."! این غروب امّا همه چیزش به گونه ای دیگر انگار ، فرق دارد... پائیز ،عصر روز هفتم،و ابرهای بی باران ،با نگاهی پُر از نبودنهای تو...! دل به دریای بی خیالیِ همه ی داشته ها و ندا...
من دور از تو در آغوش سیل چشمانم، کنج حیاط دلتنگی، گم می شوم. اگر تو باز نگردی این انتظار خفته در سینه ام از تمام وجودم تنها تلی از خاکستر را باقی می گذارد. دیگر طاقت شنیدن طعنه ی اختران و فلک را ندارم که چرا زیر این آسمان، دور از آغوش دستانت و بدون خیره شدن در آن دو نرگس مست، سر بر زمین می گذارم.ای تنها مرهم بدخیم ترین دلتنگی هایم، تو که نباشی هیاهوی این شهر سکوت است، برگرد. سهم من نیست دور از گرمای وجودت زیر آوار دلتنگی شکستن. حضرت جان! به...
کاش یه شب ...یهو از خواب بپرم ببینم تو کنارمی ...بغلم کنی و بگی نترس نیست نترسخواب دیدی ....من کنارتم .....کاش .....🖤🥀...
نشد تو در کنارم باشی و گُلی روی سینه ام و شد تو بالای سرم باشی و گلوله ای در سینه ام ؛ امان از دردی که مرا به جَنگ فرستاد.من کُشته خاطر توام نه خاک وطن......
دوباره بی تو، دوباره تمامِ کوچه هایِ پاییز راتنها قدم زدممی دانی؟بی تو قدم زدن در کوچه هایِ پاییزرنجی مضاعف است !...
می گفت همدیگر را خواهیم دیددر حالی که هر دو یقین داشتیموداع آخر استامّا اصرار داشتیمدردهایمان را به هم تعارف کنیمگفتیم به امید دیدارو من به امید دیدار رادر حالی ...
چرا جوابم را نمی دهی؟!چرا گوشی ات خاموش است؟!اندوه مرا فرا گرفته،اکانتم، خاموش است!پروفایلم را نمی توانم تغییر بدهم!حوصله تماشای هیچ پستی را ندارم!همچون دیوانه ها با خودم حرف می زنم!و دیگر مشغله ای جدید دارم،هر صبح خود به خود، با سردرد و مستی بر می خیزم!شاعر: سردار قادربرگردان به فارسی:زانا کوردستانی...
نگاه کُن غروب که می شود خاطرات...نبض مرا می گیرند تو زنده می شوی و من میمیرم...ای زیباترین حس دنیا حالا که دوری... خیال و شب و تنهایی و باران...کدام یک مالِ من است ......
یه جا علی ضیا میگه کسی از رابطه خارج میشه که نفر بعدیش رو روی نیمکت ذخیره ها نشونده باشه و گرم کرده باشه...ولی منی که از رابطه خارج شدماینو قبول ندارم چون من همونی بودم که رو نیمکت ذخیره ش نشونده بود و وقتی متوجه این موضوع شدم راهی جز ترک رابطه نداشتم پس همیشه اونیکه میره مقصر نیست شاید واقعا به جایی رسیده که جز رفتن راهی نداشته... فرشته مقتدر...
بگذار به دنبال واژه ایی بگردم که به گستره ی دلتنگی ام برای تو باشد.از وقتی که رفتی، باورم کن که شبیه آینه ای شکسته شدم که یک غم را چند غم نشان می دهم......
روحم درد می ڪندوقتی وجودت رامیخواهم!ونیستیوقتی دلم هوای بودنت را می کند و نیستیوقتی حسرت شنیدن صدایت را می خورم ونیستی......
شانه ب شانه نشدسایه ب سایه آمدیم سایه شب ان را هم ب پایان رساند.....
قلب من گورستانی ست از حرفهای نگفتهبه سراغ من نیاسالهاست عادت کرده امعاشقانه هایم را با دستان خود به خاک بسپارم......
شادی از تقویمم، بی تو رفت و بر نگشت انتظارت منو کشت، توی سالی که گذشت..._برشی از ترانه...
بدونِ تو کجا برم کنارِ کی بشینم؟ تو چشمای کی خیره شم خودم رو توش ببینم!تو که نیستی به کی بگم؛ چشاشو روم نبنده…؟به کی بگم یکم نازم کنه که بِم نخنده؟!بدونِ تو با کی حرف بزنم؟ دردت به جونم! تو این دنیا به عشق کی به شوق کی بمونم؟به جونِ چشمات از تموم این زندگی سیرم تو که نیستی همش آرزو می کنم بمیرم..._برشی از ترانه عاشقانه غمگین...
من بغل خواستم و قول قیامت دادیاین دل لک زده ٱمید به محشر دارد...
بهار آمد و تو رفته ایای کاشای کاش بهار رفته بودو تو می آمدی...
پشت سرم چشمت گریه نکرد، رفتم...گریه نکردم و مثل یه مرد رفتمدستاتو ها کردم یخ نزنن بی منگذشتم از عشقت با دست سرد رفتمیادت نیاوردم دوباره چیزی روبهت نگفتم باز واسم عزیزی توپس دادمش بهت دار و نداری کههمیشه می خواستی به پام بریزی تودستمو ول کردی خیلی دل دل کردیاما من جدا نمی کنم تو از قلبم..._برشی از ترانه...
نامه اول بی نامِ عزیزم،از آغازِ دستانِ بی نامت، بر بیابانِ عمرم سرگشته شدمشب ها تنها، در خاموشیِ یک همایشِ غم غرق می شومتازه ست این راهِ پایان، بلبلِ عاشقی از دست رفتهصدایِ ناله ها و آهنگِ درد، همراهِ من در سرزمینِ حیرت استمن را بپذیر در دستانِ عشق، پیوسته با تو می بینمبا زبانِ خاموشی، دلسوزانه غمت را می خوانمدر چشمانِ تو اشکی از غرور بریختهو روحم را در برابرِ فراقت می خوابانمعشق، چه قدر تلخ است در این طریقِ مجرو...
این روزها باران می ریزد...من هم با چشمهای ریخته، دنبال شما میگردمهمیشه، همین که می روید باران می گیرد....
تموم سهمم از تو یک خاطره ستغبار تنهایی رو قلبم نشستمثل برگم تو دست بی رحم باداون که رفته دیگه هیچ وقت نمیادمن بعد از تو یه آدم دیگمحرفامو به آسمون میگمکی میدونه چه روزایی رو دیدم..._برشی از ترانه...
تا تو بودی زندگی سرشار از لطف و صفا بوداین دل دیوونه با مهر و وفایت آشنا بودگر چه بی تو زندگی آهنگ زیبایی نداردمیروم چون عشق من در قلب تو جایی نداردمیروم چون عشق من در قلب تو جایی نداردشورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب..._برشی از ترانه عاشقانه غمگین...
دیگه توی دنیا؛ به چی اعتباره؟کسی که براش مُردی! دوسِت نداره…_برشی از ترانه...
برو، دلت برام نسوزهتو گریه نکنتحملشو ندارمگریه نکن عزیزم،من نمی تونم تحمل کنمبگیر این قلبم برای تو باشهقلبم پیش خودم باشه نمی تونم زندگی کنم!_برشی از برگردان ترانه ترکی...
دو صد روز هر شو از خوابش پریدُمخدا میدونه روز خوش ندیدُمدلُم چاک چاک یار بی وفا شدخدا میدونه از یار چی کشیدُمنه ایمون داره نه دل داره نه دین داره یارُمسه تا چیزی که مو از بخت بد هر سه شو دارُمنه عشق حالیشه نه لیلا و مجنون دوست دارهولُم کرده میون غصه های بیشمارُم..._برشی از ترانه...
از این خیابونا هر وقت رد میشمدیوونه تر میشم بی حد و اندازه! باور کن، این روزا هر چی که میبینم فکر منو داره یاد تو میندازههر چی که میبینم فکر منو داره یاد تو میندازهانگار قدمام به این خیابونا وقتی که تو نیستی بدجوری وابسته ست! انقدر که با فکرت، قدم زدم اینجاحتی خیابونم از قدمام خسته ست! تو این پیاده رو؛ بینِ همین مردم با اشتباه اما ،خیلی تورو دیدم! این که چرا نیستی؟ من این سوالو از هرکس که میدیدم، صد بار پرسیدم! وقتی حوا...
بوسیدن و بغل کردنت که هیچ...! حتینشد عطر تنت را یک دل سیر بو بکشمارس آرامی...
بعد تو،تمام گریه هایم را بر روی یادگاری هایی کردم که با خنده به من داده بودی...شاعر: نظیر تنها مترجم: زانا کوردستانی...
باخیالت بی خیال عالمم، تاکه هست خیالت ، در خیالم ، خوش خیال عالمم:(:...
شاید ،در حالی که در کلبه سرد چوبی ام ، در گوشه قلب منجمدسوزانم ، نشسته ام و از تو دورم ،در دنیایی موازی ، بوسه بر لبان سرد خشکیده ات میزنم ؛ شاید هم همچو دلداده ای مرده با تنی سرد و بی جان ، در آغوش گرمت ، آرام گرفته امبه چنگال مرگ میروم ، شاید که خط عارضت ، همسو با خط افق نفسم باشدشاید هم تنها مرگ دروغ نمیگوید را ، ( هدایت ) درست گفته باشد.شاید... .یاسین ارکیان...
شاید اندکی بعذ در گذر جاده هابی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم: آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود......
او ستاره بودو من آسمانکدام آسمان بدون ستاره زیباست؟!:)...
روزهاست با خودم تکرار می کنم که اشتباهی بیش نیستی!و من... آه خود را چون مسافر می بینم، که سفرش را از اشتباهی شروع کرده و به مقصد اشتباه بعدی ادامه می دهد؛و نوایی که از من شنیده می شود، در تلاش است خودم و دیگران به این باور برساند که احساسم دروغین است.اما حقیقت ورای تمام اینهاست، و من تنها بنا به مصلحت قلبی که ترس از شکسته شدنش دارم و آدمیانی که می ترسم بابت خواستنت سرزنشم کنند، پنهانش می کنم!پنهانش می کنم و بر زبانم چیزی جز انکار جاری نمی...
دردت را بگو سینه ام دکان عطاریست دردت را بگوملجأ و ماوای غمخواریست دردت را بگومن برای عاشقان گنجینه های حکمتمروح عرفان از لبم جاریست دردت را بگوآسمان از شوق می گرید من از دردِ فراقکار ما هر روز و شب زاریست دردت را بگومی نوازم سیلی ی بر گونه تا رنگین شودکارهایم آبروداریست دردت را بگومن خودم ای دوست دارم زخم های کهنه ایزخم های سینه ام کاریست دردت را بگوآه از این تکرارِ در تکرارِ در تکرارها!!!این جهان پیوسته تکرار...
نبودی و نشنیدی؛ دلم به گریه نشسته… میان خاطره هایت…چه کرده ای که پس از تو، به هر کجا که تو بودی غمی نشسته به جایت؟!برشی از ترانه...
مدگل توی آهنگش میگه :(( عشقبار دارهگریه کن جای اشکاتو میبوسم ))دلبر کجایی که از بار عشق گریانمو کسی بر جای اشکانم بوسه نمیزند تا آرام بگیرم : )...
بارون اومدو یادم داد تو زورت بیشترهممکنه هر دفعه اونجوری که میخواستی پیش نره …خاطره هام داره خوابو میگیره ازمدوری و من دیگه ته دنیام قلبت نوک قله ی قافه …من که تو زندگیم هیشکی نیست چه دروغی دارم بگم آخهاین همه دوری نه واسه تو خوبه نه من …برشی از ترانه...
من خود را گم کرده ام!در لابه لای کودکی ام که آرزوی بزرگ شدن داشتم!...در آن کوچه ای که قدم هایم را می شمردم ، و تنها دغدغه ام شمردن دقیق قدم هایم بود!خودم را گم کرده ام در نگاه شبرنگ آسمان...تصمیم دارم خود را پیدا کنم!با نخستین برفِ اهواز:)...نگار منجزی🦋...