متن چنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چنگ
چنگ مینوازد در سکوت شب،
انگشتان باد، سیمها را لمس میکنند،
صدا، چون سایهای از رؤیا،
میلغزد در تاریکی...
نه کلامی هست، نه فریادی،
تنها زخمههایی به جانِ خاموشی،
که بیدارش میکنند...
چنگ، پیرِ دانای بیزبان،
حکایت میگوید از درد و دلدادگی،
بیآنکه لب بگشاید...
و ما، گوشسپرده به آوای...
ای دوست به آوای بهاری دلمان را بنواز
بر چنگ و به زخمه ی دل ریش بساز
باغ دلم از ساز تو لبریز گل است
خوش آمدی و ماه گل روی تو سبز
فیروزه سمیعی
دریا چقدر دلداده ساحل است که اینگونه امواجش به آن چنگ می اندازد تا چند لحظه بیشتر کنارش باشند...
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده