پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرگنام دیگر کردستان استاینجا تمام بلوط ها یا سر زده می شوندیا می سوزند؛تا ققنوس وار در خاکستر خود جوانه بزنند! زانا کوردستانی...
اوج می گیرم؛چون هه لوی به رزه فه ر*گرچه مرزهای سرزمینم محدود است؛اما انتهای آسمان کردستان --ناپیداست. * عقاب بلند پرواز زانا کوردستانی...
کوردستان بنه ماڵه مهخۆڵی دایکه مشاخ و کوێسانی باوکه مخورۆشی سیرۆان ده نگی منههه ڵفڕینی هه ڵۆه کانی شه ڤڕه شکه مشاهۆ و قه ندیل ناو براکانمهه ڵاڵه برمه خوویشکه مبه ڵام خۆمیش حه لبجه ممه غدور و بێکه سلێ به ین ئه م جیهانه.◇ برگردان فارسی:کردستان خانواده ی من استخاک اش مادرمکوهستان هایش پدرمخروش سیروان صدای منو پرواز عقاب هایش خیالاتمشاهو و قندیل برادرهایملاله های واژگونش خواهر ماما خودم حلبچه امبی کس و تنه...
آسمان،باران،کوهستان،کُردستان آزاد،آتش و تو!زیباترین دارایی های من در هر عید نوروزید.شعر:دلبرین عبدالفتاح ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
فانوس، در گوش های دیوار، نجوا می کند: - اگر تاریکی نباشد، من دیگر ارزشی ندارم؟!من هم می گویم:- اگر کردستان نباشد،من، درد آوارگی ام را کجا به حراج بگذارم؟!شعر: روژ حلبچه ای ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی...
مثل آذر ماه کردستان نبودت سرد بودکلبه ی سرد مرا شهریور اهواز کن...
دلت تهرون چشات شیرازلبت ساوه هوات بندربمم هر شب تنم تبریزسرم ساری چشام قمصردلم دل تنگه تنگستانرو دوشم درد خوزستانغرورم ایل قشقاییتو رگ هام خون کردستانتو خونم جنگ تحمیلیتو خونت ملک اجدادیخرابم مثل خرمشهرولی تو خرم آبادیتمام کودکی هامو بهم دنیا بدهکارهتو با لالایی خوابت برد منم با موج خمپارهدیگه خسته ام از این شهرو از این دنیای وا موندهمی خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا موندهدلم بعد از تو با هر چی که ترکش داشت جنگی...
نگاهش کنیدگریلای گیسو بار منگره از قطار گلوله گشاده است.نیمی ماه و نیمی مادرگهواره بان باران و گل سرخ است هنوزاین خط شیر کواین هم نشان شوانمنقباله ی کردستان را در مجضر انار و کبوتر و زیتونامضا کرده ام!...